سوگوارى‌هاى مذهبى

سوگوارى‌هاى مذهبى



 شاخسهٔ‌

يک ماه پيش از فرا رسيدن ماه محرم با تشکيل دسته‌هاى شاه‌حسيني، که در محل به‌شکل ”شاخسه‌ٔ“ عنوان مى‌شد، مراسم آغاز مى‌گشت. حدود يک ساعت از شب گذشته، با دستور رئيس شاه حسينى‌ها صف تشکيل مى‌شد و حاضرين چوب‌دستى را مثل شمشير در دست راست مى‌گرفتند و دست چپ را از پشت بر کمر نفر سمت راست قرار مى‌دادند و صف مرتب و فشرده‌اى به‌وجود مى‌آوردند.

 

صف مردان به‌شکل دايره بزرگى درآمده و در جواب اشعار و ابيات رئيس دسته که با آهنگ خوانده مى‌شد، همه که شاه‌حسين را به‌صورت ”شاخسهٔ“ ادا مى‌کردند. اشعار که جنبه حماسى داشت آمادگى حاضرين را براى فداکارى در راه حضرت حسين (ع) بيان مى‌داشت. اين مراسم امروزه در اردبيل منسوخ شده است. 
 


 طشت‌گذارى

يکى از مراسم سوگوارى در اردبيل طشت‌گذارى در مساجد و تکايا است، که سه روز به آغاز محرم آغاز مى‌شد. هر يک از محلات چند روز پيش دعوت‌نامه‌اى براى علما و بزرگان مى‌فرستادند و از آنها براى شرکت در اين مراسم دعوت مى‌کردند. طشت‌ها را در جائى آماده مى‌کردند.

 دستهٔ سينه‌زنان و زنجيرزنان به محلى که طشت‌هاى محله در آنجا بود مى‌رفتند و آنها که حامل طشت‌ها بودند آنها را بر دوش گرفته و جلوى دسته حرکت مى‌کردند و زمانى‌که به مسجد مى‌رسيدند، آنها در محل مخصوص خود که معمولاً طاقچه بزرگ يا سقف ضربى بود مى‌گذاشتند و پر از آب مى‌کردند. قرائت فاتحه کنار طشت صورت مى‌گرفت که تشريفات خاصى داشت. اين سنت امروز نيز معمول است

 

 مراسم شمع‌گذارى

اين مراسم روز نهم محرم يعنى تاسوعا اجراءِ مى‌شود و اردبيليان در ۴۱ مسجد شمع روشن مى‌کنند. اين شمع‌ها نذرى است. وقتى آفتاب غروب مى‌کند در بيشتر مساجد مردم و دسته‌هاى شمع‌گذار، کنار طشت گرد آمده و فاتحه مى‌خوانند


 عاشورا

در روز عاشورا دسته‌ها با ترتيب خاصى قرار مى‌گيرند که در گذشته اجزاى دسته‌ها بيش از امروز بود. اسرا را که دختر بچه‌‌هائى با لباس‌ سياه بودند، بر شترها که فرش روى آنها قرار داشت. سوار مى‌کردند و خاطره اسيران کربلا را زنده مى‌نمودند. قمه‌زن‌ها نيز، از ديگر افرادى بودند که براى برآورده شدن حاجات خود بر سر قمه مى‌زدند.

شبيه‌گردان‌ها نيز در آن روز با پوشيدن لباس‌هاى مخصوص صحنه‌هائى را در ميدان‌گاه‌هاى جلوى مساجد ترتيب مى‌دادند. در پايان مراسم قمه‌زن‌ها عاشورا ساعت يک بعد از ظهر پايان مى‌يافت و شب يازدهم، شب شام غريبان خوانده مى‌شد که مردم در مساجد جمع مى‌شدند و چراغ‌ها را خاموش مى‌کردند و عزادارى مى‌کردند.

اعياد مذهبى در اردبیل

عيد فطر و عيد قربان

در اردبيل عيد فطر و عيد قربان بدون تشريفات است و ديد و بازديدها در اين ايام مخصوص مصيبت‌ديدگان مى‌باشد. اگر در مسجد يا محل ديگرى نماز سيد برگزار شود کسانى در آن شرکت مى‌نمايند، معمولاً اين نماز در بيابان يا جاى بى‌سقف خوانده مى‌شود. رسم قربانى کردن در روز عيد قربان نيز مانند مناطق ديگر سرزمين ايران در اردبيل انجام مى‌شود


 مبعث و عيد غدير

در اين روز که روز سادات گفته مى‌شود، به‌روى احترام و عرض تبريک به خانه سادات مى‌روند.


 سوم شعبان

اين روز که روز ولادت حضرت حسين‌بن‌على است از جمله اعياد مذهبى در اردبيل است. در اين روز ديگر اعياد مذهبى مهم بازار و مغازه‌ها آذين‌بندى مى‌شود


 نيمه شعبان

در اين روز يعنى روز ميلاد حضرت حجة‌بن‌الحسن امام دوازدهم چراغانى و آذين‌بندى مفصل در بازار و خيابان‌ها صورت مى‌گيرد

آئين نوروز


آئين نوروز

تشريفات جشن‌هاى نوروز در اين منطقه نسبت به مناطق ديگر ايران، تاحدى وسيع و مفصل بوده است.



 تکم و تکمچى

تکم شيطانکى است به‌شکل حيوان از تخته که با پارچه‌هاى رنگين و تکه‌هاى آينه آن‌را زيبا مى‌کردند و از زير شکم بر انتهاى چوب نازکى متصل کرده و اين چوب را از سوراخى در وسط صفحه تخته‌اى عبور مى‌دادند و به آسانى در آن سوراخ بالا و پائين مى‌رفت. 
 تکمچى يعنى صاحب تکم آن‌را به‌حرکت درآورد. و در نتيجه صدائى به‌وجود مى‌آورد که خوش‌آيند است و به‌همراه آن تصانيفى نيز مى‌خواند که درباره عيد و بهار است. تکمچى‌ها از حدود يک ماه به عيد مانده پيدا مى‌شوند و به در خانه‌ها رفته و رسيدن بهار را مژده مى‌دادند.


 با يرام پائى

با يرام پائى يعنى سهم و حصه عيد، از طرف کسان دخترى که تازه ازدواج کرده فرستاده مى‌شد. شام در مجموعه‌هاى مسى بزرگ چيده مى‌شد و هر غذا در ظرف جداگانه قرار مى‌گرفت. بر روى آن سرپوش مسى و روى آن روپوش مخملى يا ترمه يا زرى بسيار زيبائى قرار مى‌دادند و حمال غذاها را در خانه موردنظر مى‌گذاشت و مجموعه و روپوش و سرپوش را با خود برمى‌گرداند


 مراسم نوروز

در ساعت تحويل سال همه افراد خانواده سر سفره نشسته، در اين سفره علاوه بر هفت‌سين، ميوه و شيرينى و آجيل و خشکبار نيز مى‌گذاشتند. اولين چيز که در سفره قرار مى‌گرفت قرآن بود. آينه و سکه طلا يا نقره و برنج گندم نيز از لوازم اين سفره به‌شمار مى‌آمد. قبل از تحويل سال همه وضو مى‌گرفتند و در لحظه تحويل سال سکوت مى‌کردند.

اولين کار پس از تحويل سال نگاه کردن و بوسيدن قرآن مجيد بود. سپس کوچک‌ترين فرد گلوبدان در دست گرفته و به‌همه گلوب مى‌داد و سپس ديد و بازديدهاى عيد شروع مى‌شد و بزرگترها به کوچکترها عيدى مى‌دادند. 
 

 چهارشنبه‌سورى

در اردبيل سابقاً چهارشنبه‌سورى را ”گل چهارشنبه‌“ مى‌گفتند، زيرا همه خانه‌ها مثل گل تميز گشته بود. با گذشت ظهر سه‌شنبه آخر سال در کوچه و بازار صداى ترمه و بمب آغاز مى‌شد و اندکى پس از غروب خورشيد، بوته‌هاى گون و خار در حياط يا پشت‌بام آتش زده مى‌شد و بعد از صرف شام سفره‌ چهارشنبه‌سورى گسترده مى‌گشت.

 شب چهارشنبه‌سورى فالگيرى نيز ديده مى‌شد و دخترها در اوايل شب بر پشت در خانه‌هاى خود ايستاده و سخنان رهگذران را گوش کرده و تعبير و تفسير مى‌کردند. پسران جوان کمربندهاى پارچه‌اى يا دستمال خود را از پنجره اتاق همسايه يا کسان خود به درون انداخته و صاحبخانه مقدارى آجيل يا شيرينى در گوشه آن قرار داده و به‌طرف صاحب او مى‌انداخت

 

مراسم عروسى

مراسم عروسى
پس از آنکه دخترى مورد پسند واقع مى‌شد مراسم خواستگارى انجام مى‌گرفت. نشانهٔ قبول چاى شيرين بود. در اين مجلس مهريه و شرايط طرفين و تاريخ عقد معين مى‌شد. مراسم عقد پس از مراسم ”شال اوزوک“ انجام مى‌گرفت. اوزوک به‌معنى انگشترى است. 
 دعوت براى عقد از مردان مسن و ميانسال صورت مى‌گرفت و عقدخوانى در خانه دختر به‌عمل مى‌آمد، اما مخارج آن‌را خانواده پسر برعهده داشت. پيش از بردن عروس به خانه بخت جشنى مختص زن‌ها برپا مى‌شد که هدف از آن دوخت لباس‌هاى عروس بود، که نمايش لباس‌ها و زينت‌آلات نيز در طى آن صورت مى‌گرفت. خوانندگان و نوازندگان زن در اين مجلس دعوت مى‌شدند و پذيرائى گرمى صورت مى‌گرفت.

 فرداى آن روز کسانى از خانواده داماد به‌همراه خياط به خانه عروس رفته و قسمتى از پارچه‌ها را بريده براى روز عروسى لباس مى‌دوختند. شبى که فرداى آن عروس به خانه داماد برده مى‌شد، حنا گجه گفته مى‌شد، که مخصوص دختران و زنان جوان بود، که دعوت مى‌شدند و با او به حمام مى‌رفتند و غروب برگشته در خانه عروس جشن مى‌گرفتند و به دست‌هاى عروس حنا مى‌بستند. جشن خانه داماد هم با شرکت پسران جوان برپا مى‌شد.


بردن عروس به خانه داماد بعد از غروب صورت مى‌گيرد. جهيزيه بعداظهر همان روز به خانهٔ او برده مى‌شد و عروس را آرايش کرده و هنگام رفتن چادر به سرش مى‌کردند. يک نفر ”ينگه“ همراه آنها مى‌شد تا آداب و مراسم حجله رفتن را به عروس بياموزد و از او مراقبت کند. در خانه داماد شام تهيه مى‌شد و از بستگان دعوت به‌عمل مى‌آمد. داماد سه تا سيب به پشت عروس مى‌زد و به سر او نقل و نبات مى‌ريخت و پول نثار مى‌کرد. در مدخل راهرو طشت مسين گذاشته تا عروس از روى آن بگذرد و مثل مس محکم بماند.


فرداى شب عروسى مادر عروس براى ناهار ”قويماق“ مى‌فرستاد و براى شام از خانه پدرش ترک‌پلو مى‌آوردند، که داراى تشريفاتى بود و دراين مراسم جمعى از نزديکان دعوت مى‌شدند. 
 عروس از ساعت ورود روى خود را از ديگران مى‌پوشانيد و روز اول هر يک از کسان داماد چيزى به‌وى هديه مى‌دادند تا چادر از سر بردارند. آن‌را ”وزآشدي“ يعنى رونما مى‌گفتند. پس از پايان مراسم عروس و داماد به‌قصد بازديد به خانه‌هاى دوستان و کسان خود مى‌رفتند. و سپس نوبت اياغ آشوى بود که عبارت بود از مهمانى‌هائى که خويشان به افتخار آنها ترتيب داده و از خانواده‌هاى طرفين نيز دعوت مى‌کردند.