من با بطالت پدرم هرگز بيعت نمي كنم - 2

هنگام،

هنگامه سفر بود

 

من در جنوب نقش جنون ديدم .

آميره هاي آتش و خون ديدم .

و ميل به جنايت .

 

و ميل به جنايت تنها،

در جان جانيان خطرناك نيست .

از چشم من زبانه كشيد آتش،

- اين خشك شعله ور -

هنگامه سفر

 

گهواره فلزي دريايي

مي بردم آن زمان

تا ساحل جزيره آغشته با جنون

 

آنجا براي من،

پنداشتي جزيره ممنوع بوده است،

نه نامسكون

در آن جزيره، كه آنجا

شايد كه سيب سرخ هشيواري ست،

گويا كه گاه

فرصت بيداري ست .

 

ديدم كه آن جزيره

آبشخور شگرف هيولاي آهني ست

آن شب .

من مست مست بودم

و ميل به جنايت،

در عمق جان مضطربم  شعله مي كشيد .

 

اي كاش كور بودم

ديدم شگرف هيولاها

درياي پاك را،

آلوده مي كنند .

 

گهواره فلزي درياها،

مي برد اين مسافر خسته را

هنگام بازگشت .

آنك جزيره بي من

- تنهاست

اينك در انحصار هيولاهاست

 

اي كاش،

گهواره گور مي شد .

آنجا طنين خنده و پچ پچ

- بود

مي سوخت جان خسته اين عاشق

- اين حسود

 

ديدم نهنگ را

كامش گشوده،

- طعمه طلب كن،

گهواره فلزي ما را،

تعقيب مي كند .

گفتم :

(( در كام اين نهنگ ،

(( شايد كه ايمني ست !

 

آيا،

اين ترس، ترس ذاتي من بود ،

كه آن نهنگ گرسنه دريا،

از لقمه لذيذ تنم ،

- بي نصيب ماند؟

 

مي سوختم

در شعله هاي خشم خروشان خويشتن

دلاله محبت،

عفريته پليد به پيري نشسته مي دانست

در من توان نماند و شكيبايي

مي برد ديو را

تا حجله گاه پاك اهورايي

(( آه

(( اي جانيان لحظه عصيان،

ـ رفاقتي !

(( در من نمانده است نه صبري نه طاقتي

 

ديدم كه ديو بود و فرشته

كز حجله شكسته قانون برون شدند

اينك نه جلوه اي  ز اهورا

اهريمنند هر دو .

عفريته پليد به پيري نشسته

- مي خنديد .

من مي گريستم .

*****

ديدم پرنده را كه ز ساحل پريده بود

دريا تمام شد .

آغاز خشكسالي خشكي رسيده بود .

 

در من جنوب،

ياد آور جنون و جهالت،

ياد اور شكوفه هشياري ست .

( من با بطالت پدرم

- هرگز !

(( بيعت نمي كنم .

نظرات (0)

هیچ نظری در اینجا وجود ندارد

نظر خود را اضافه کنید.

ارسال نظر بعنوان یک مهمان
پیوست ها (0 / 3)
مکان خود را به اشتراک بگذارید

مطالب مشابه

insert_link

local_library آموزش فال قهوه - قسمت چهارم

insert_link

local_library آموزش فال قهوه - قسمت سوم

insert_link

local_library آموزش فال قهوه - قسمت دوم

insert_link

local_library آموزش فال قهوه - قسمت اول