مقاله ای در مورد فال و طالع بینی

تاريخچه فال  . طالع بینی

هر چند اتفاق نظر در مورد زادگاه اصلي فال و جادو وجود ندارد اما تاريخچه فال به مردم منشعب از اقوام آريايي باز مي‌گردد. برخي محققين و کارشناسان زبان‌شناسي هم ريشه عبارت«مجيک» يا همان جادو را عبارت«مغ» مي‌دانند. به هر ترتيب آنچه مسلم است تاريخ جادوگري و فالگيري به شرق باز مي‌گردد.

از دوره‌هاي پيشين جادو به صورت علومي تنظيم شده مانند اسطرلاب و نجوم (آسترولوژي که غير از آسترنومي به معناي ستاره‌شناسي است)، علم اعداد(Numerologie) علم حروف و نقاط، علم اسماء، جفر، رمل، سيميا، حساب جمل، کف‌بيني (Chyromanice) و چهره‌شناسي (فيزيونومي)، تفال، تطير، تعبير خواب و علم طلسمات و ... در واقع علم محسوب مي‌شدند. به کار بردن اوراد و اذکار، ترسيم اشکال و تصاويرغريب، به کار گيري ادويه‌هاي مختلف و اشياء گوناگون، دست زدن به نيايش‌ها و رقص‌ها، توسل به بانگ‌هاي مختلف انسان‌ها و يا افزارها و... هم وسايل کار جادوگران و فالگيران به شمار مي‌رفتند.

کاهنان مصري و بابلي، مغان ايراني، شمنان مغولي، مرغزان تبت، جوکان هندي، جادوگران سرخ پوست و سياه پوست و... و امروزه طرفداران سپريتيسم و علوم ازوتريک که سعي دارند جادوگري را با رنگ و لعابي علمي احيا کنند. همگي منجيان خرافات هستند که سرتاسر دنيا را پوشش دادند و مي‌دهند.

همگي در يک نکته مشترک هستند که جهان نمود که ما آن را طبيعت مي‌ناميم، تحت تاثير جهان بود يا باطن است. و انسان‌هاي عادي مي‌توانند با طي مراحلي خاص که در فرقه‌هاي مختلف نوع آن هم متفاوت است با آن جهان‌هاي برتر ارتباط برقرار کنند. و علم فرد جادوگر يا فالگير در واقع همين برقراري ارتباط است.

در ايران و در عصر ماد‌ها و هخامنشي‌ها تا ساسانيان علوم مانند ستاره‌شناسي بابلي و هندي رواج داشت. در اوايل قرن سوم ميلادي جادوي هرمسي (منسوب به خداي بزرگي در مصر باستان به نام «سه باروالا») اين علوم از 24 رساله در زمينه‌هاي مختلف گرفته شده بود. اگر چه اين علوم يکسره با خرافات آميخته نبودند، اما نشانه‌هايي از خرافات‌زدگي در آنها ديده مي‌شد.

فال يعني شگون ، به زبان يا به دل نيك آوردن ، پيش بيني خوشبينانه ، در زبان عربي فال به صورت فال و تفأل به كار مي رود . در وضع اوليه ، مراد از آن ، مطلق فال زدن چه نيك و چه بد است ، ولي عرفا" بيشتر به فال نيك اطلاق مي شود و ضد آن ، طيرته يا نظير است ( يعني آواز يا پرواز پرنده اي نظير كلاغ يا جغد را علامت شومي دانستن ) اين كلمه در قرآن مجيد نيز به كار رفته . در فرهنگ عرب ، تفأل سابقه اي كهن دارد . از رسول اسلام (ص) نقل است كه فال را خوش مي داشت و نظير را خوش نمي داشت . در فرهنگ ايراني نيز مانند عرب و اغلب فرهنگ هاي كهن ديگر ، فال نيك و به سابقه ي كهن دارد . اين كلمه به انواع و اقسام در شاهنامه به كار رفته است . ايرانيان به فال نيك « مروا » و به فال بد « مرغوا » مي گفتند . نوعي از فال زدن با گشودن كتاب ، يا سر كتاب باز كردن بود ه كه اين كار بيشتر با قرآن مجيد و ديوان حافظ و مثنوي مولوي مرسوم بوده است . مصحف يا فال به قرآن ، نوعي بارز استخاره است .

فال زدن ، هنوز هم در فرهنگ عامه جهاني زنده است و انواع و اقسام دارد كه مشهور ترين انواع آن ، كف بيني – فال قهوه – فال تحود و فال ورق است .

نظامي : زبهبود زن فال ، كان سودتوست كه به بود تو اصل بهبود ترست .

در ديوان حافظ چند بار كلمة فال به كار رفته .

از غم هجر مكن ناله و فرياد كه دوش زده هم فالي و فرياد رسي آيد .

رخ تو در دلم آمد مراد خواهم يافت چرا كه حال نيكو در قفاي فال نكوست .

گفته اند :براي رهايي از عواقب فال بد ، بايد كه انسان به خدا توكل نمايد وبه آن اعتنايي ننمايد . فال بد ، به كسي ضرر نمي رساند كه از آن خائف و ترسان باشد . ولي كسي كه با كي از آن نداشته باشد و به آن اعتنايي نكند ، يقينا" ضرري به وي نخواهد رسيد ، مخصوصا" اگر در آن موقعي كه چيزي را به فال بد مي گيرد ، يا آن را بشنود ، اين رهايي را كه از پيغمبر به يادگار مانده بخواند :

«اللهم لا طير الا طيُرك و لا خيُر الا خير كّولا اله غيرُك ، اللهم لا يأتي بالحسنات الا انتّ و لا يذهبُ بالسُياتِ الا انتَ و لا حول و لا قوه الا بالله العلي العظيم . »

اما كسي كه به فال بد اعتنا كند ، آن فال بد ، سريعتر از سيلابي كه به جا گياه خود رو آورد ، دامنگير او خواهد شد و درهاي وسوسه و ناراحتي بر روي او باز خواهد شد و شيطان درهايي از مناسبات دور و نزديك درباره لفظ و معني بر رويش مي نماياند . به هر ترتيب ، مسلمانان فارسي زبان ، پس از تفكر و مشورت در كار خود ، هر گاه باز هم در ترديد باشند ، غير از قرآن مجيد ، به ديوان حافظ و مثنوي مولوي ، تفأل مي زنند تا براي انتخاب يكي از دو جهت ، با اراده ي قويتر اقدام كنند .

كلمه ي نظير عشق از « طير » است و جهت اين اشتقاق اين بوده كه عرب ، به خيلي از چيزها از جمله به طيور تفأل مي زدند . به همين جهت كلماتي از ماده ي « ط ي ر » اشتقاق كردند كه معناي تفأل و يا بهره اي از شر و شأمت را بدهد .

در روايات مسئله تفأل چگونه آمده است : تفسير الميزان – علامه طباطبايي

از رسول خدا (ص) نقل شده كه فرمود : « تفألو بالخير تجدوه ، همواره فال نيك بزنيد تا آن را بيابيد » و نيز نقل شده كه بسيار تفأل مي زده ، همچنان كه در داستان حديبيه وقتي كه « سهيل بن عمرو » از طرف مشركين مكه آمده ، رسول خدا (ص) فرمود « حالا ديگر » امر بر شما سهل و آسان شد . و نيز در داستان نامه نوشتن آن حضرت به خسرو پرويز آمده است كه وي را به اسلام دعوت كرد و او نامه ي آن جناب را پاره كرد و در جواب نامه ، مشتي خاك براي آن حضرت فرستاده حضرت همين عمل را به فال نيك گرفت و فرمود : به زودي مسلمانان ، خاك كشور او را مالك مي شوند .

تفأل و نظير در اروپا :


گياهي به فرهنگ و آداب و رسوم ملت هاي مغرب زمين ، نشان مي دهد كه اعتقاد به فال نيك و بد در ميان كشورهاي صنعتي نيز به شدت رواج دارد حتي در ميان اين مردم ، جادوگري ، فال گيري ، دعا نويسي و رمالي نيز جايگاه ويژه اي دارد ، چنان كه روزنامه « فيگارو » چاپ پاريس مي نويسد : طبق آخرين آماري كه در پاريس منتشر شده هم اكنون 6000 جادو گردر اين شهر به كار اشتغال دارند . كه عده اي از آن ها خود را پيغمبر مي دانند هر روز حدود پنجاه هزار نفر به اين قبيل افراد مراجعه مي كنند . در امد ساليانه آن ها در حدود 150 ميليون فرانك جديد است . آن ها درباره بيش از دو هزار آيين و مذهب جديد تبليغ مي نمايند .

تاريخچه :

فال چگونه پيدا شد ؟


بشر از زماني كه خود را شناخت و به اين نكته مهم پي برد كه داراي نيروئي فارق العاده بنام فكر است . و به كمك آن مي تواند بر بسياري از محضلات و مشكلات زندگي خود فائق شود در اين انديشه نيز افتاد كه هر طور كه مي تواند در بهبود اوضاع شخصي و خانوادگي خود بكوشد و در اين تصميم زماني واضح كرد مصمم تر شد كه به تدريج دريافت در زندگي مسايلي هم وجود دارد و پيش مي آيد كه نه قدرت بدني قادر به حل آن است و نه نيروي عقلاني و كلوي و حتي راه هاي خلاف و موذيانه نيز نمي توانند كه بر آن مشكلات پيروز شوند . قرن ها بشر متحدن اوليه با اين مشكلات به طرق مختلف دست و پنجه نرم كرد و در هر مورد نيز شكست خورد تا به تدريج اين فكر براي او پيش آمد كه علاوه بر نيروهاي طبيعي و شناخته شده نيروهاي ديگري نيز ممكن است وجود داشته باشند كه او قادر به شناختن آنها و پيدا كردن راه حلي براي مقابله با آنها نيست و ترس از اين نيروها از همان زمان در مخيلة بشر پيدا شد بشر با دشمن مرئي و موجود هر طور كه بود مقابله مي كرد ولي با دشمني كه نا مرئي و نا معلوم است چگونه مي توانست روبرو شود و بجنگد ؟

بشر متمدن آن روزگار كه به حكم اجبار هنوز به درجة رشد فكري امروز نرسيده بود وقتي مي ديد كه با همه نوع بلاهاي ارضي و سماوس كه بر زندگي او و همنوعان او سبوط مي كند و نازل مي شود مي تواند با همان وسايل اوليه اي كه در اختيار داشت مبارزه كند ولي با آن چيزي كه نمي داند چيست و به چشم و گوش و هوش او نيز نمي آيد نمي دانست چه كند . قرن هاي ديگر بر تمدن بشري گذشت بشر در زمينه هاي مختلف به نيروي همان عادل مميزة او از ديگر جانوران يعني فكر و هوش پيروز بهائي يافت . يكا يك مجهولات بر او علوم شدند . و به خاطر همين كشفيات بود كه در جوامع آن روز اين فكر پيدا شد كه عوامل ناشناخته اي هم كه مانع تحقيق خواسته ها و آرزوهاي بشري مي شوند در شمار همان مجهولات هستند و آنها معلوم شده اند اين مجهول نيز بايد معلوم شود . وقتي كه بزرگترين دانشمندان زمان نيز در راه كشف اين مجهول كه هنوز اسمي هم نداشت درمانده و ناتوان شدند گروهي موقع شناس و فرصت طلب نيز پيدا شدند كه تصميم گرفتند با توجه به ازياد روز افزون كساني كه در زندگي روزمره دچار مسايلي مي شوند كه دو محيطة خود آن مسايل را معلول فعاليتهاي همان موجود يا نيرو يا عامل نا موجود فرض مي كردند درصدد بهره برداري از نيازمندان بر آيند و فال و پيش گويي به اين ترتيب به وجود آمد . ما افراد بشر از مورچه و زنبور كمتر نيستيم شما ببينيد كه يك مورچه براي رسيدن به مقصودي كه دارد چند راه را آزمايش مي كند تا بالاخره موفق شود و موفق هم مي شود توسل به فال و فال بين هم يكي از همان راه ها ( بعدي ) است كه بشر امتحان مي كند شايد او را به مقصود برساند .

اولين پيشگو فرانسوي بود


اولين كسي كه به فكر مسئله پيشگويي براي افراد بشر را در يك چهارچوب قرار دادي و تعيين شده مورد بررسي قرار دهد و اگر هم نه تعيين شده مورد بررسي قرار دهد صددرصد علمي و منطقي ، اما به هر حال يك فرمول قابل قبول براي اين پديدة مورد علاقة بشر كشف كند « ميشل گوگولن » فرانسوي بود و شرح كارش در سال 1930 ميلادي بود . او ابتدا به مسئله فال و پيشگويي اصلا" اعتقادي نداشت . اما بعد از چند سال مطالعه در نظر خود نسبت به فال و فال بيني تجديد نظر كرد . ديگر آن را يك « دكان براي فريب ساده لوحان » نمي دانست بلكه آن را يك « شوخي » و بعد « سرگرمي » ناميد . بعدها او معتقد به اين شد كه نيروهاي ديگري نيز در جهان وجود دارند كه مي توانند در سرنوشت اشخاص در سراسر جهان تأثير مثبت يا منفي داشته باشند و يكي از اين نيروها تأثير ستارگان در سرنوشت بشر است . يكي از موافقان و طرفداران نظرية تأثير اجرام آسماني بر سرنوشت و كرانبي افراد بشر از مردم سوئيس به نام دكتر روژه فرانگين بود . كه خود طي چند مقالة مستدل مبتني بر اطلاعات متقنن تاريخي سابقة توسل افراد بشر را به فال به 1800 سال قبل از ميلاد مسيح « نزديك به شش هزار سال قبل » رسانده و در ابتداي تاريخچة خود اين نكته را ذكر كرده است كه علم نجوم نيز مثل همه شاخه هاي دانش اصلي مثل شيمي و طب و رياضيات با انواع خرافات و اسطوره هاي آميخته و ممزوج شده است .

علم ستاره شناسي در ميان تمدن هاي باستاني (اكد ، سومر ، بابل ، آشور ) و بعد در ايران و ساير تمدن هاي غرب آسيا كه به تمدن بين النهرين معروف است بيشتر از دو جنبه رواج داشت وبه خاطر اعتقادي كه مردم چه از طبقة عوام و چه خواص به پيش گوئي و « فال » داشتند اين علم بيش از ساير علوم متداول حتي رياضيات پيشرفت داشت . دو جنبة تصميم علم نجوم يكي جنبة علمي و محاسباتي آن براي گشودن تدريجي اسرار آسمان و كائنات بود كه اين جنبه تا زمان حاضر نيز ادامه يافته است ولي جنبة دوم آن ، همان پيش گوئي و پيش بيني آينده افراد بشر و تأثير اوضاع كواكب بر زندگي روزمره افراد بشر بود . با وجود همه اختلافات و منازعات ميان « منكران » و « معتقدان » يك را ه باريك ايجاد تفاهم ميان دو گروه وجود دارد و آن هم اين است كه اغلب دانشمندان و مخصوصا" ستاره شناسان كه مراتب علمي آنان مورد قبول هر دو گروه است روي اين نكته توفق نظر دارند . آن اين است كه ( كره زمين ما ، تحت تأثير اجرام سحاوس قرار دارد ) و بعد اين طور نتيجه مي گيرند كه وقتي اجرام سحاوس كه مواد طبيعي كه از مجموعة آنها كره زمين به وجود آمده است پس بر افراد بشري كه جزئي از موجودات همين ( كره تأثير پذير ) مي باشند مي تواند تأثير بگذارند يعني اين كه حال و آيندة ما بسه به گردش سيارات و اوضاع چرخ فلك است. در زمينه فال و فال بيني تا به حال كتابهاي مفصل و متعددي به رشته تحرير در آمده است از جمله اين كتب ، كتاب « فوق طبيعت » نوشته ليال و استون است . حال اين سؤال مطرح است كه به راستي كساني كه به فال اعتقاد دارند از فالگير چه مي خواهند ؟ اين افراد چه مسايلي دارند كه عقل سالم و علم سالم قادر به درك و حل آن مسايل نيست ؟ چرا كمكي را كه مي توانند از روانكاواني ، روانشناسان ، پزشكان ، اشخاص مجرب و كار آزموده براي گشايش گره هاي مختلف زندگي شان دريافت كنند ناديده مي گيرند و پول و وقت و انرژي خودشان را در اتاق هاي كوچك يا بزرگ ، محقر يا مجلل مدعيان پيش گويي و فال بيني به هدر مي دهند ؟

نكته شگفت آور اين است كه تعداد مبتدايان به فال در تمام روز به روز در حال از ياد و افزايش است و آنچه باعث تأسف بيشتر است اين است كه نه تنها افراد عادي و بي سواد و كم سواد بلكه افرادي از طبقات روسنفكري اجتماع نيز به اين خرافات اعتقاد دارند و اين كاملا" طبيعي است كه كسي كه به فالگير مراجعه مي كند به طور حتم دردي و مشكلي و نيازي دارد والا افرادي كه به طور طبيعي زندگي مي كنند و مشكلي ندارند كاري با سركتاب و رمال ، اسطورات يا ورق و تفاله چاي و قهوه ندارد . داشتن همين « درد » فالگير زرنگ و فرصت طلب را مطمئن مي كند كه مشتري پرو پا قرص ديگري به تعداد مراجعان هر روزه و هر شب، او اضافه شده .

يكي از مهمترين « و شايد هم تنها » علل توجه عمومي به جماعت فالگيرها و فال بين ها اين است كه بشر از آيندة خودش خبر ندارد و چون خبر ندارد به اين جهت مي ترسد و ترس ناشي از عدم تأمين آينده ، آن طور كه مورد انتظار و آرزوهاست كه سبب مي شود كساني پيدا شوند كه مدعي شوند كه به گونه هاي مختلف با عالم غيب ارتباط دارند و با ارواح ارتباط دارند آينده را پيش بيني مي كنند و از گذشته و حال خبر دارند . اگر قبول داشته باشيم كه بشر به اميد و آرزو زنده است و اين نكته را نيز « مد » نظر داشته باشيم كه آرزوهاي بشر ي پايان ناپذير است خيلي خوب و آسان مي توانيم به اين نكته پي ببريم كه چرا بشر از آينده مي ترسد ؟

از نظر روانشناسي فقط براي تسلين وجدان است :


از نظر يكي از كارشناسان روانشناسي ، تقريبا" اكثريت كساني كه به هر صورت سروكارشان به جماعت فالگير و طالع بين مي افتد مقصر اصلي در ايجاد گرفتاري هائي كه فكر مي كنند حل نشدني است خودشان هستند . اين كارشناس مي گويد : مراجعه افراد به كساني كه مدعي ارتباط با عالم غيب و ارواح هستند براي اينكه وجدان خودشان را در مورد كاري كه مرتكب شده اند و در نتيجه بلا را به انواع و اقسام بر جان و زندگي خود خريده اند به خيال خودشان تسكين مي دهند سعي مي كنند كه با كمك فالگير به رهائي برسند . فالگيرها از هر نوع و هر طبقه كه باشند چه در سطح بالا و چه در سطح متوسط و پائين « البته از نظر مراجعان » اين نكته مهم را به خوبي مي دانند كه مراجعان به آنها براي جبران خطاهاي گذشته خودشان است كه به آنها مراجعه مي كنند و به همين جهت است كه به آنها مراجعه مي كنند ، زبان چرب و نرمي كه دارند ، از يك سو سعي مي كنند عمق گناهي را كه فرد ما مر تكب شده در نظر او بيشتر و خطر ناكتر جلوه گر كند و از سوي ديگر به او اين اطمينان را بدهد كه چارة كار فقط به دست اوست و اوست كه مي تواند گردش كواكب و سيارات را هر طور كه مايل است و در حقيقت هر طور كه به نفع افراد مراجعه كننده است تغيير دهد و يا متوقف سازد .

تكيه گاه رومي و رواني مي خواهند :


يك كارشناس رواشناسي در همين مورد يعني مراجعة فراوان افراد مختلف ازجهات ناهمگون به رمالان و باز كنندگان سر كتاب مي گويد يكي از علل ، اجتماعي بودن انسان است . بشر چون با جمع زندگي مي كند احتياج دارد كه به هر صورت نيازهاي رواني خود را براي ايجاد ارتباط با ديگران تأمين كند و به عبارت ديگر بشر احتياج دارد كه براي حل مشكلاتي كه ناخواسته بر سر او آوار شده اند با افرادديگري مشورت كند و از آنها بخواهند و چون به كرات و به تواتر از اين و آن شنيده اند كه فلان خانم يا فلان آقا در باز كردن « گره هاي كور » با توسل به بعضي عوامل و عناصر معجزه مي كند تسليم گفته هاي آنها مي شود . حاجتمندان و كسانيكه به فالگير مراجعه مي كنند در حقيقت با اين كار خودشان مي خواهند نوعي امنيت رواني به دست آورند و حتي اگر به زباني و تحول و وعده هم باشد از مشكلات رومي كه به آن دچار شده اند رهائي پيدا كنند . ممكن است كه اين قبيل افراد در خلوت تنهائي خود كارهائي را كه فالگيرها مدعي انجام آن مي شوند غير ممكن بدانند و نسبت به قدرت روحي و رواني آنها شك و ترديد پيدا كنند ولي چون تكيه گاه ديگري ندارند فالگير ها را رها نمي كنند .

پول مي دهند كه فريب بخورند :


كارشناس رواشناسي ديگري از دانشگاه سوهايوي آمريكا معتقد است مراجعه افراد مختلف به فال بين ها و كساني كه مدعي هستند از گذشته و آينده اطلاع دارند اين است كه به خودشان اطمينان ندارند و نيروهاي فعال و خلاق دروني خود را ناديده مي گيرند و در ضمن نيز مي خواهند كه به بالاترين قله آرزوها دست پيدا كنند . دكتر ادوارد هاينر در ادامه نظريات خود مي افزايد مشتريان و مراجعه كنندگان به فالگيران كساني هستند كه از لحاظ نيروي رواني و احساسي ضعيف هستند بدون اينكه بيمار رواني باشند اين قبيل افراد ممكن است كه قوي هيكل و تنومند از لحاظ جهاني كاملا" سالم باشند و به اصطلاح شرقي ها چهار ستون بدنشان سالم باشد ولي قدرت رواني و احساسي آنها كم است . بخودشان اطمينان ندارند هميشه در ترس و نگراني هستند قدرت تصميم گيري ندارند در برابر وقايع و حوادث دست و پاي خود را گم مي كنند و مغز آنها قفل مي كند و كار به جائي مي رسد كه خودشان را يكه و تنها در يك جزيرة دور افتاده تصور مي كنند كه آبهاي اطراف آن نيز پر از كوسه و تمساح و مار ماهي است !

اكثرا" افسردگي پنهان دارند :


دكتر هاينر يك آمريكائي است يعني اهل كشوري است كه در آن هر فردي كه داراي حقوق سياسي اجتماعي و اقتصادي است به طور حتم يك وكيل دادگستري و يك پزشك عمومي و يك روانشناس را بايد در خدمت داشته باشد . از ميان اين سه حقوق بگير ساليانه وكيل و پزشك جز در مواقع معين كاري ندارند ولي رواشناس به طور هفتگي يا هفته اي دو بار در خدمت حقوق دهنده است . با وجود اين همه پزشك بيماريهاي روحي و روانشناسي و روانكاو در آمريكا معهذا در آن كشور نيز فال و فالگيري رواج دارد وعلت آن است كه بخش عمده اي از سكنة آمريكا را « مهاجرين » قانوني و غير قانوني از ساير ممالك جهان تشكيل داده اند كه اعتقاد به نيروي مافوق طبيعه جزو ذات و خصلت آنهاست . متأسفانه در جامعة ما مراجعه به روانپزشك يا روانكاو و مددكاران اجتماعي حتي در حد مشورت و راهنمائي و تبادل نظر كار چندان مرسوم و متداولي نيست در جامعة ما به اشتباه اين طور تصور مي شود كه فقط كساني به روان پزشكان مراجعه مي كنند كه از سلامت رواني برخوردار نيستند به همين خاطر است كه افراد از مراجعه به روانپزشكان و مراكز درماني و مشاوران خانوادگي سر باز مي زنند و بالاخره مي روند و برعكس آن ، راه مراجعه به فالگيران و رمالان را انتخاب مي كنند .

فرق مشاوران و فالگيران


بر عقيدة كارشناسان امور و روانشناسي ، رابطة مشاوران و مددكاران اجتماعي با مردمي كه به آنها مراجعه مي كند بر پاية واقعيات و اصول و فرمول هاي امتحان شده علمي است در حاليكه فالگيران و رمالان بر اساس ادراكات خود از اوضاع ظاهري و بيانات حاجتمندان و تخيلات خود ، افراد را آن طوري كه خودشان مي خواهند و منافعشان اقتضاء مي كند دنبال خود به بيراهه مي كشانند تا بهتر و بيشتر از آنان بهره برداري كنند و به طور موقتي مراجعه كنندگان را راضي و خوشحال بر منازشان روانه كنند . اين قبيل افراد سودجو طوري برنامه ريزي مي كنند كه « شكار » دوباره با پاي خودش بر صيد گاه بيايد و دوباره و چند باره صيد شود .

مراجعه كنندگان اغلب خانم هستند .


هاينر مي گويد بهتر است مراجعه كنندگان كه اغلب خانمها هستند به جاي توسل به اوهام و تخيلات و پيش گوئي هاي باطل و غير منطقي اوقات خود را صرف بالابردن روحيه وا فزايش اعتماد به نفس و هدفداري كردن زندگي خويش كنند و مشكلات به وجود آمده در زندگي خود يا اطرافيان خود را يا با مشورت با افراد مجرب يا بدون كوچكترين ترس از سخنان ياوة مردم به مشاوران روانپزشكي مراجعه كنند.

طبقه بندي مراجعان به فالگير :


از پروفسور « بوب استروج » روان شناس انگليسي پرسيده شد كه از لحاظ طبقه بندي آرزوها ، كدام خواستة افرادي كه به فالگير مراجعه مي كنند در اولويت قرار دارد ؟ و او پاسخ داده بود بيشتر از همه مسايل عشقي است بعد بيشترين مشتريان فالگير ها را كساني تشكيل مي هند كه مشكلات مالي دارند و غير از اين دو دسته دسته اي ديگري هم كه بيشترين مراجعان را شامل مي شود مراجعه كنندگان براي مقاصد جنايتكارانه است . به نظر استاد « عبد الفتح منصور » روان شناس و جامعه شناس مصري اعتقاد به فال و طالع بيني يكي از مظاهر دنياي متحدن امروزي است وي مي گويد : هر قدر سطح فكر اجتماعي و فرهننگي بعضي از افراد بالاتر از افراد عادي باشد ميزان آمادگي آنها براي مشورت به فالگير ها و به عبارت بهتر اعتقاد آن ها به فال و پيشگوئي بيشتر است . زيرا يكي از خصوصيات فرهنگ امروزي ما آن است كه انسان هر روز بيشتر از روزهاي قبل نسبت به خودش و مردم اطرف زندگي خودش و به طور كلي به جوامع بشري شك و ترديد و دو دلي و عدم اعتماد پيدا مي كند و چون هر شك و دو دلي بسته به نوع آن ، مقداري از اطمينان شخص را از زندگي حال و آنيده او سلب مي كند و به عناوين مختلف سعي مي كند در دنياي خاص خود احساس اطمينان و آرامش بيشتري پيدا كند .

عواملي كه باعث رواج بازار فال و فالگيران مي شود :


يكي از علل رواج بازار فال و فالگيران در عصر حاضر اين است كه انسان امروزي نسبت به انسان هاي اعصار ادوار گذشته تنبل تر شده است .

يكي ديگر از اين علل احساس تنهائي است كه گريبان قسمت عمده اي از مردم روي زمين را گرفته است . يكي ديگر از اين عوامل تلقين است . تنهائي ، ناراحتي خيال ، عدم توانائي در ايجاد رابطه با ديگران ، نياز به پيشرفت و موفقيت دركار ، حل مسائل عاطفي و زناشوئي و همچنين اختلافات ديگران و حرفه اي باعث مي شوند كه گاه اشخاص تحصيل كرده و روشن فكر نيز تحت القائات ديگران دست به دامان فالگير ها شوند وعدم قدرت و توانائي خود را براي حل مشكلات خويش به اين نحو ابراز دارند با اين تأكيد كه حل بعضي از اين اختلافات رفتاري و عاطفي نيز براحتي از قدرت يك فرد حتي يك جمع خارج است .

مال ما فالگير ، مال خارجي ها اختر شناس !


مراجعه به فالگيران و رمالان تنها به ميزان سواد و طبقه اجتماعي نسبت و به عبارت بهتر فقط مردم كشورهاي آسيائي و آخر بقائي و آمريكاي جنوبي نيستند بلكه فالگيران بساط خود را در كشورهاي اروپائي و آمريكائي نيز گسترده اند . منتها ما در اين جا در كشور خودمان به اين گروه سوء استفاده گران رمال و قال بين مرگوئيم و اروپائيها اختر شناس مي گويند . يكي ديگر از علل مراجعه مردم به فالگير ها مربوط مي شود به رابطة انسان بازندگي اش در آينده و يا اطلاع بر گذشت، تاريك و نامعلوم ، در حاليكه به اعتقاد مؤمنين اطلاع بر آينده و گذشته از اختيارات ذات مقدس خداوندي است و احدي از آحاد مردم حق دخالت در اين اختيارات را ندارد . فالگيري و مراجعه به كسانيكه مدعي هستند با عالم غيبت در ارتباط هستند براي عده اي به صورت يك تفريح د رآمده است . اما بر اساس آنچه كه از يك سري مطالعات و تحقيقات آماري غير رسمي اتسباط شده است نسبت مراجعان تفريحي به مراجعان نيازمند حداقل يك به صد و حداقل پنج به صد است يعني در مقابل هر پنج زن يا مردي كه براي تفريح و وقت گذراني مؤسسات فالگيري و پيشگوئي را انتخاب مي كنند نو در پنج نفر واقعا" براي باز شدن گره كارشان مراجعه مي كنند . در زمان گذشته مردم به اين دليل به سراغ فالگير و فال مي رفتند كه از دور نماي آينده زندگي انفرادي يا مشترك خود با خبر شوند براي ده سال ديگر ... چون به طور سنبي همه طبقات اجتماع از زندگي حال خودشان راضي بودند اما امروزه انگيزه اصلي اين است كه اوضاع آيندة خيلي نزديك خود را از زبان ديگري بشنوند و اين آيندة خيلي نزديك حداكثر تا پس فرداي آن هاست و اين جمله براي آن است كه بشر روحا" ناآرام است و دست خودش هم نيست .

نتيجه پيشرفت تكنولوژي


بر همان نسبت كه مشكلات فردي و اجتماعي انسان زياده شده به همان نسبت هم از ميزان صبر و وقت او كم شده است . امروزه همان پيشرفت حيرت انگيز تكنولوژي چنان عنكبوت و اربرور جسم و جان و زندگي هر كسي تارتنيده است كه بشر براي انيكه بتواند براي فردا و فراي براي پس فردا زنده بماند مجبور است كه بيشتر از آن چه كه در توان دارد كار كند و بدود و بدود و برود . نه تنها در كشور ما بلكه در بسياري از ممالك جهان مردم سه زمانه كار مي كنند و با اين همه دوندگي به هيچ جا نيز جز تأمين خارج همان روز نمي رسند بشر مي خواهد خود را خلاص كند . دكتر عليرضا مشاعري يكي از روانشناسان و روانكاوان با تجربه كه مطالعاتي نيز در امور قديمه دارد در مورد اينكه چرا مردم اين قدر فال باز شده اند مي گويد : مراجعه به فالگير براي اطلاع از حوادث آينده مثل اعتياد بر مواد مخدر است . نود و هفت درصد مردم فقط براي اينكه ببينيد چه مي شود ترد فالگير مي رفتند و مي روند واز اين نودوهفت در حدود 75 نفرشان اصلا" اعتقادي به فال و فالگيري نداشتند .


كساني كه به فال و فالگير اعتقاد دارند از فالگير چه مي خواهند ؟

اين افراد چه مسايلي دارند كه عقل سليم قادر به درك و حل آن ها نيست ؟

1- بشر از آينده خودش خبر ندارد و به اين جهت مي ترسد ، ترس ناشي از عدم تأمين آيند ه .

2- براي تسكين وجدان : براي اينكه وجدان خودشان را در مورد كاري كه مرتكب شده اند تسكين دهند و جبران خطاهاي گذشته .

3- تكيه گاه روحي و رواني مي خواهند : نوعي امنيت رواني مي خواهند به دستي آورند اين افراد ممكن است در خلوت خود كارهايي را كه فالگير انجام مي دهد را غير ممكن بدانند ، اما چون تكيه گاه ديگري ندارند ، فالگير را رها نمي كند .

4- عدم اعتماد به نفس و نداشتن اطمينان به نيروهاي فعال و خلاق دروني خود .

5- از لحاظ نيروي رواني و احساسي ضعيف هستند .

6- قدرت تصميم گيري ندارند .

7- افسردگي پنهان دارند : به جاي مراجعه به روانكاو و مددكار و روانشناس به خاطر اعتماد به نيروي مافوق الطبيعه خبر و ذات و خصلت آن ها است .

8- مسائل عشقي

9- مشكلات مالي

10- مقاصد جنايتكارانه

11- احساس تنهايي

12- ناراحتي خيال

13- عدم توانايي در ارتباط با ديگران

14- حل مسائل زناشويي و عاطفي و حل اختلافات خانوادگي

15- اطلاع از گذشته تاريك

16- تفريح و سرگرمي

17- باز شدن گره كارها و نياز به پيشرفت و موفقيت در كار .




نتيجه گيري :


با توجه به تاريخچه فال كه از زمان هاي گذشته تا به امروز وجود داشته ، مشاهده مي شود كه در گذشته مردم علم و آگاهي چنداني نداشته اند و بيشتر خرافاتي و معتقدند به نيروهاي ماوراء الطبيعه بوده اند . بنابراين طيف فالگيري در سطح جوامع بسيار وسيع بوده است . افرادي كه مردم براي اين كار به آن ها مراجعه مي كردند اغلب با عنوان : رمال ، جادوگر ، ستاره شناس و دعا نويس و ... بوده اند كه اين افراد ادعا مي كردند كه علم به گذشته افراد دارند و قادر به پيشگويي آينده آنان هستند . البته لازم به ذكر است كه اين اعتقاد در سطح جامعه بين تمام اقشار وجود داشته ، نه فقط قشر محروم و يا بي سواد ، بلكته طبقه حاكم و اشراف هم همان طور كه در تاريخچه آمده براي امور حكومتي و اداره كشور به اين افراد مراجعه داشته اند . و حتي در زمان پيغمبر هم اين اختر شناسان و پيشگويان وجود داشته اند به طوري كه معتقدين به دين يهود اعتقاد راسخي به علم رمالان و اختر شناسان داشته اند ، كه تا به امروز پا برجاست . اما كم كم با پيشرفت علم و تكنولوژي و متعاقبا" بالا رفتن آگاهي مردم اين اعتقاد كم رنگ تر شده اما هنوز به طور كامل از بين نرفته و هنوز اعتقاد به فال و فالگيري با درجات مختلف در همه جوامع و اقشار مردم ديده مي شود . اين كاهش به دليل اينكه : در جوامع امروز خود آگاهي و خود شناسي و اعتماد به نفس افراد بالارفته و افراد اين مسئله را درك كرده اند كه خودشان سهم عمده اي در رقم زدن آينده شان دارند . بر خلاف قديم كه اعتقاد به دست داشتن نيرهاي مافوق طبيعي در زندگي شان داشتند . اما در مطالعه اي كه در سطح دانشگاه و بين دختران گرايش هاي مختلف رشته علوم اجتمعي صورت گرفته است ، اين نتيجه به دست مي آيد كه مصاحبه شوندگان به دو دسته تقسيم مي شوند :

1- كساني كه به فال اعتقاد ندارند .

2- كساني كه به فال اعتقاد دارند .

دسته اول كساني را شامل مي شود كه يا نگرش شان نسبت به فال منفي است و واقعا" اعتقاد ندارند و يا كساني اند كه در ظاره اعتقاد ندارند اما در عمل ديده مي شود كه حاضر به مراجعه هستند كه اين مي تواند به دليل مقتضيات زماني و مكاني باشد كه اين افراد در آن قرار مي گيرند . به اين معني كه ، وقتي كه به اين افراد با عنوان يك فرد تحصيل كرد ه و روشنفكر در جامعه كه انتظرات خاصي از او مي رود نگاه مي كنيم . منكر اين مسئله مي شوند اما در عمق ذهنشان اين اعتقاد وجود دارد و دليلي را كه براي توجيه عمل خود مي آورند با برچسب تفريح و سرگرمي و يا يك بار براي امتحان كردن نشان مي دهند .

دسته دوم كساني را شامل مي شود كه ترس و واهمه اي از بيان نگرش و اعتقادشان ندارند و اين اعتقاد يا به وسيله ي تجربه خود شخص حاصل شده و يا با مشاهد ه تجربيات اطرافيان .

طبق مشاهداتي كه انجام شده دلايل رجوع به فالگير به ترتيب اهميت عبارتند از :

1- تفريح و سرگرمي

2- مشكلات خانوادگي و زناشويي

3- مسائل عشقي

4- مشكلات مالي ( بيشتر در مورد آقايان صدق مي كند )

نهايتا" نتيجه اي كه حاصل مي شود اين است كه هر چه از زندگي سنتي فاصله گرفته و به زندگي مدرن نزديك مي شويم كه در آن حرف اول در تمام جوانب زندگي را علم و عقل مي زند ، اين اعتقاد كم رنگ تر شده و تعداد مراجعه افراد كم تر و افراد سعي مي كنند با اتكا به قدرت منطق و خرد خود به جنگ مشكلات بروند نه با تكيه بر نيروهاي مافوق الطبيعه و فال و پيشگويي .

استخاره - استخاره با قرآن

استخاره

استخاره به معني طلب خير نمودن مي باشد در بين متشرعين چنين مرسوم است كه هرگاه انسان بين انجام دادن كاري كه پس از مشورت نمودن با اهل خبره و رعايت همه جوانب مثبت و منفي آن هم چنان مردد و متحيير در انجام و ترك آن است از راه استخاره كه مشورت با خداوند است به رفع تحير و ترديد در آن كار مي پردازد كه استخاره انواع مختلفي دارد كه مستندترين آن استخاره ذات الرقاع مي باشد.

از حضرت امام صادق(عليه السلام) روايت شده كه فرموده است: «هرگاه امرى را اراده كنى، شش رقعه كاغذ بگير و در سه تاى آنها بنويس «بسم الله الرّحمن الرحيم، خِيَرَةُ مِنَ اللهِ العزيز الحكيم لفلان بن فلانه لا تفعل و در سه رقعه ديگر به جاى لاتفعل مى نويسى افعل و به جاى فلان بن فلانه اسم خود و مادر خود را بنويس، پس آن رقعه ها را در زير سجّاده خود گذار و دو ركعت نماز به جاى آور، چون فارغ شدى به سجده برو و صد مرتبه بگو: «اَسْتَخيرُ اللهَ بِرَحْمَتِهِ خِيَرَةً فى عافِيَة » پس درست بنشين و بگو: «اَللّهم خِرْلى واخْتَرْلى فى جميع امورى فى يُسْر مِنك و عافية»، پس رقعه ها را مخلوط كن و يك يك آنها را بيرون آور و اگر سه اِفْعَل پياپى آمد، آن كار را بكن و اگر سه لاتَفْعَل پياپى آمد، آن كار را نكن و اگر بعضى افعل و بعضى لاتفعل تا پنج دفعه بيرون آور، اگر افعل بيشتر است عمل كن و اگر لاتفعل بيشتر است، ترك كن و حاجت نيست به بيرون آوردن رقعه ششم والله العالم.


همه چیز درباره استخاره


امام باقر عليه السلام فرمود: «پدرم امام سجاد عليه السلام هر گاه مى‏خواست كارى انجام دهد، وضو مى‏كرد و دو ركعت نماز مى‏خواند، بعد از نماز، دويست‏بار از درگاه خدا، طلب خير مى‏كرد، سپس دعا مى‏كرد و بعد، آن كار را انجام مى‏داد. (2) 

و نيز روايت‏شده است كه امير مؤمنان على عليه السلام در كيفيت اين استخاره فرمود: 

«ابتدا دو ركعت نماز بخوان، بعد صد بار بگو: استخير الله، يعنى از خدا طلب خير مى‏كنم‏» آن گاه دعا كن و سپس كار خود را انجام بده. (3) 

ابو يعفور مى‏گويد: از امام صادق عليه السلام شنيدم كه در كيفيت اين استخاره چنين فرمود: 

«نخست، خدا را تمجيد كن و حمد و ثناى الهى را به جا آور و بعد بر محمد صلى الله عليه و آله و آلش صلوات بفرست، آن گاه بگو: 

«اللهم انى اسالك بانك عالم الغيب و الشهادة، الرحمن الرحيم، و انت علام الغيوب، استخير الله برحمته‏» . 

«خدايا از درگاه تو مسالت مى‏نمايم، اى خدايى كه به آشكار وپنهان آگاه هستى، بخشنده و مهربانى و بر همه نهان‏ها آگاهى كامل دارى، بر اساس رحمتت از درگاه‏ات، طلب خير و صلاح مى‏كنم‏» . 

آن گاه امام صادق عليه السلام فرمود: «اگر كار، مهم و مشكل بود، دعاى فوق را صد بار بخوان و اگر آسان بود، سه بار بخوان‏» . (4) 

پس مطابق اكثر روايات، اين نوع استخاره فقط براى رفع حيرت و سرگردانى نيست‏بلكه در همه مراحل يك كار، خوب و پسنديده و راه‏گشاست.و اگر اين كار بعد از نماز و دعا و با طهارت و حضور قلب باشد، قطعا بهتر است چون امام صادق عليه السلام در مورد همين استخاره مطلق فرمود: 

صل ركعتين و استخر الله فو الله ما استخار الله تعالى مسلم الا خار الله له البتة; دو ركعت نماز بخوان و از خدا طلب خير كن، سوگند به خدا هيچ مسلمانى از درگاه خدا طلب خير نكرد، مگر اين كه قطعا خداوند، خير او را فراهم سازد. (5) 

2.استخاره مشورتى 
يكى از انواع استخاره «استخاره مشورتى‏» است، آن هم مشورت با مؤمنان.روش اين نوع استخاره را عالمان دينى اين گونه گفته‏اند: 

در كتاب‏هاى محاسن، معانى الاخبار و فتح الابواب به‏سندهاى معتبر از حضرت صادق عليه السلام آمده است كه هر گاه يكى از شما كارى را اراده كند، با كسى مشورت نكند تا آن كه پيش از آن با خداوند خود مشورت كند.راوى پرسيد: چگونه با خدا مشورت كند؟ فرمود: اول از حق تعالى، خير خود را طلب كند، بعد از آن با مؤمنان مشورت كند تا خدا آن چه خير او در آن است‏به زبان ايشان جارى گرداند. (6) 

و در كتاب مكارم الاخلاق از حضرت صادق عليه السلام روايت كرده است كه هر گاه امرى را اراده كنى، پس با كسى مشورت مكن تا با خدا مشورت كنى، پرسيدند: چگونه با پروردگار خود مشورت كند؟ فرمود: صد مرتبه بگويد: «استخير الله‏» پس با مردم مشورت كند تا خدا خير او را بر زبان هر كه خواهد جارى كند. (7) 

سيد ابن طاووس به سند معتبر از حضرت امام صادق عليه السلام روايت كرده است كه چون يكى از شما شيعيان، اراده كند كه چيزى بخرد يا بفروشد، يا كارى را انجام دهد، پس اول خير خود را از خداى عز و جل بخواهد، آن گاه در آن كارى كه اراده كرده است‏با ده نفر از مؤمنان مشورت كند، و اگر ده نفر پيدا نكرد با پنج نفر مشورت كند (با هر يك از اين پنج نفر، دو بار مشورت كند) و اگر پنج نفر را هم‏نيافت‏با دو نفر از مؤمنان مشورت كند (با هر كدام پنج‏بار) و اگر دو نفر را هم نيافت‏با يك نفر مشورت كند ولى در ده نوبت. (8) 

به سند معتبر از «حسن بن الجهم‏» منقول است كه حضرت امام رضا عليه السلام فرمود: عقل پدرم به مرتبه‏اى بود كه كسى نمى‏توانست عقل‏هاى ديگران را با آن بسنجد، ولى با اين وجود، غلام سياهى داشت كه در كارها با او مشورت مى‏كرد.مى‏گفتند: با چنين كسى مشورت مى‏كنى؟ جواب مى‏فرمود: اى بسا كه خداوند متعال، خير مرا بر زبان او جارى گرداند.پس آن چه آن غلام در مورد مصالح باغ و مزرعه مى‏گفت آن حضرت به آن عمل مى‏نمود. (9) 

در كتاب مكارم الاخلاق از حضرت صادق عليه السلام روايت كرده است كه رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: مشورت كردن با عاقل ناصح خير خواه، موجب ميمنت و مباركى و رشد و صلاح و توفيق حق تعالى است، پس هرگاه خير خواه داناى عاقل، رايى براى تو اختيار كند، با او مخالفت مكن كه باعث هلاك تو مى‏گردد. (10) 

خلاصه اين كه: يكى از انواع استخاره، استخاره مشورتى است.بدين معنا كه انسان با مؤمنان آگاه مشورت كند تا به وسيله اين مشورت، خداوند متعال، خير انسان را به زبان يكى از طرف‏هاى مشورت، جارى نمايد.البته بايد توجه داشت كسانى را كه با آن‏هامشورت مى‏كنيم بايد صلاحيت مشورت را داشته باشند; يعنى نسبت‏به موضوع مشورت، آگاهى داشته باشند و هم چنين نسبت‏به انسان، خير خواه باشند.انسان‏هاى حسود، حريص به دنيا، ترسو، سست ايمان، عجول و بخيل، صلاحيت مشورت را ندارند. 

3.استخاره قلبى 
شيخ طوسى - قدس الله روحه - در كتاب اقتصاد فرموده است: 

«كسى كه اراده انجام كارى را كرده است، سنت است كه غسل كند و دو ركعت نماز به جا آورد، بعد از آن به سجده رود و صد مرتبه بگويد: «استخير الله تعالى فى جميع اموري كلها خيرة في عافية‏» . 

پس از آن، آن چه به دل و قلبش افتاد، عمل كند. (11) 

كلينى و شيخ طوسى و سيد ابن طاووس و طبرسى - رحمة الله عليهم - به سند صحيح، روايت كرده‏اند كه: 

«ابن اسباط، تصميم داشت كه به مصر، سفر كند، اما مردد بود كه از راه دريا سفر كند يا صحرا، حضرت امام رضا - صلوات الله عليه - به او فرمود: دو ركعت نماز بگزار، و بعد از آن به سجده برو و صد مرتبه خير خود را از خدا بطلب و آن چه به دلت مى‏افتد به آن عمل كن. (12) 

سيد ابن طاووس به سندهاى صحيح و معتبر، روايت كرده است كه مردى مى‏خواست ملك خود را بفروشد.براى اين كار به حضرت امام جواد عليه السلام نامه نوشت.آن حضرت در جواب به او نوشتند: دو ركعت نماز به جا آور، و بعد از آن صد مرتبه، خير خود را از خدا طلب كن، و در موقع اين كار با كسى حرف نزن تا صد مرتبه تمام شود، پس اگر فروش آن ملك، به دلت افتاد، آن را بفروش. (13) 

سيد ابن طاووس به سند صحيح از امام محمد باقر عليه السلام روايت نموده است كه هر بنده‏اى كه صد مرتبه، طلب خير از حق تعالى بكند، البته آن چه خير اوست در دلش مى‏افتد. (14) 

هم چنين «ديلمى‏» در كتاب فردوس الاخبار روايت كرده است كه: حضرت رسول صلى الله عليه و آله به انس گفت: هر گاه، امرى را اراده كنى، هفت مرتبه، از خداوند متعال، طلب خير كن، پس آن چه به دل تو افتاد انجام بده كه خير تو در آن است. (15) 

4.استخاره با قرآن 
شيخ بزرگوار كلينى - رحمة الله عليه - از حضرت امام صادق عليه السلام روايت كرده است كه: «به قرآن، تفال مكن‏» (16) 

علامه مجلسى مى‏فرمايد: «مشايخ ما - رحمة الله عليهم - اين حديث را تاويل مى‏كردند كه مراد، نهى از فال گشودن از قرآن است كه احوال آينده را از آيات، استنباط كنند، چنان چه بعضى از جاهلان، اين را وسيله روزى خود كرده به اين نحو، مردم را فريب مى‏دهند.و به خاطر قاصر فقير مى‏رسد كه ممكن است مراد، نهى از تفال و تطيرى باشد كه اكثر خلق از ديدن و شنيدن بعضى امور مى‏كنند، و بعضى را بر خود مبارك و بعضى را شوم مى‏گيرند; مانند صداى كلاغ و جغد و ديدن بعضى از حيوانات و غير آن در آغاز سفر و احوال ديگر; يعنى از شنيدن بعضى از آيات كريمه، فال نيك و فال بد مى‏گيرند.و شايد يك حكمتش اين باشد كه باعث كم اعتقادى مردم به قرآن كريم نگردد اگر موافق نيفتاد» (17) 

اما روش استخاره به قرآن اين گونه است كه: 

بعد از طلب خير از خداوند متعال، قرآن را بگشا و آيه اول صفحه دست راست را ملاحظه نما، اگر آيه رحمتى يا امر به خيرى باشد خوب است، و اگر آيه غضب يا نهى از شرى يا امر به شرى يا عقوبتى باشد بد است، و اگر دو پهلو باشد ميانه است. 

روايت‏شده است كه: يسع بن عبد الله قمى به امام صادق عليه السلام عرض كرد: گاهى مى‏خواهم كارى انجام دهم، ولى متحير هستم كه آيا انجام دهم يا نه؟ 

امام صادق عليه السلام به او فرمود: هنگام نماز - كه شيطان از هر وقت ديگر از انسان دورتر است - قرآن را بگشا، اولين آيه‏اى كه در آغاز صفحه دست راست مى‏بينى، عمل كن. (18) 

آداب استخاره با قرآن 
از رسول خدا صلى الله عليه و آله نقل شده است كه فرمود: هنگام استخاره با قرآن، ابتدا سه بار سوره توحيد را بخوان، سپس سه بار صلوات بر محمد و آلش بفرست، سپس بگو: «اللهم تفالت‏بكتابك و توكلت عليك، فارني من كتابك ما هو مكتوم من سرك المكنون في غيبك‏» . 

يعنى: «خدايا به كتاب تو تفال مى‏زنم، و بر تو توكل مى‏كنم و از كتابت آن چه را كه در نهان غيب تو، پوشيده شده به من بنمايان‏» . 

پس از اين دعا، قرآن را بگشا و از سطر اول، صفحه سمت راست، مقصود خود را به دست آور. (19) 

البته سفارش شده است قرآنى كه با آن، استخاره مى‏كنيد، قرآن كامل باشد نه قرآنى كه يك جزء يا چند جزء دارد و امروزه معمولا در مجالس فاتحه مى‏آورند.تعبيرى كه در همين روايت پيامبر صلى الله عليه و آله در اين باره آمده اين است: «ثم افتح الجامع‏» يعنى سپس قرآن جامع را كه همه قرآن در آن است‏بگشا. 

5.استخاره با تسبيح 
علامه مجلسى مى‏فرمايد: پدرم از شيخ بهايى، نقل مى‏فرمود كه: ما دست‏به دست از مشايخ خود شنيده‏ايم كه حضرت صاحب الامر - صلوات الله عليه - در مورد استخاره با تسبيح روايت مى‏كردند كه: سه مرتبه بر محمد و آل محمد، صلوات بفرست، سپس ميانه تسبيح را بگير و دو تا دو تا رد كن، اگر آخرى جفت آمد، بد است و اگر طاق آمد خوب است. (20) 

علامه مجلسى (ره) مى‏فرمايد: پدرم ملا محمد تقى مجلسى، اكثر اوقات در امورى كه عجله داشتند، اين گونه استخاره مى‏كردند. 

6.استخاره با كاغذ (ذات الرقاع: رقاع، جمع رقعه به معنى كاغذ است
سيد ابن طاووس و اكثر متاخرين علما، اين نوع را بهترين استخاره مى‏دانند در كتاب احتجاج آمده است كه «حميرى‏» ، عريضه‏اى به خدمت‏حضرت صاحب عليه السلام نوشت و پرسيد كه: اگر كسى در انجام يا ترك كارى مردد شود، و دو انگشتر بگيرد بر يكى بنويسد «بكن‏» و بر ديگرى «مكن‏» پس هر دو را پنهان كند و چندين مرتبه، خير خود را از خداوند، طلب كند، آن گاه يكى از آن‏ها رابيرون آورد و به آن عمل كند، آيا حكم استخاره دارد؟ 

حضرت در جواب نوشتند: آن چه عالم اهل بيت عليهم السلام در باب استخاره مقرر فرموده نماز كردن و رقعه‏ها (كاغذ) نوشتن است، يعنى چنان بايد كرد. (21) 

هارون بن خارجه مى‏گويد: امام صادق فرمود: هر گاه اراده كارى نمودى، شش عدد كاغذ بردار، در سه تا از آن كاغذها بنويس: 

«بسم الله الرحمن الرحيم.خيرة من الله العزيز الحكيم لفلان بن فلانة (مثلا لاحمد بن خديجة) افعله‏» . 

و در سه تاى ديگر بنويس: 

«بسم الله الرحمن الرحيم.خيرة من الله العزيز الحكيم لفلان بن فلانة (مثلا لاحمد بن خديجة) لا تفعل‏» . 

آن گاه اين شش كاغذ را زير سجاده خود بگذار، سپس برخيز و دو ركعت نماز بخوان، پس از نماز به سجده برو و در سجده، صد بار بگو: «استخير الله برحمته فى عافية‏» سپس سر از سجده بردار و راست‏بنشين و بگو: 

«اللهم خر لى و اختر لى فى جميع اموري في يسر منك و عافية‏» يعنى: «خدايا براى من خير گردان و انتخاب كن در همه امورم در مورد آسايش و عافيت از جانبت‏» . 

سپس با دست‏خود، آن شش كاغذ را از زير سجاده بيرون بياور و مخلوط كن، آن گاه يكى از آن‏ها را بردار، و سپس يكى ديگر را بردار، و سپس سومى را بردار، اگر در هر سه، پشت‏سر هم نوشته بود: «لا تفعل: انجام مده‏» پس تو انجام نده.و اگر در هر سه نوشته بود: «افعل: انجام بده‏» پس تو انجام بده. 

و اگر مخلوط بود يعنى به اين صورت كه: در اولى نوشته بود افعل (انجام بده) و در دومى نوشته بود لا تفعل (انجام نده)، در اين صورت تا پنج عدد كاغذ را بيرون بياور، و در ميان آن پنج عدد هر گاه در اكثر آن‏ها (يعنى سه عدد از آن‏ها) هر چه نوشته بود، همان را انجام بده و ششمين كاغذ را ترك كن كه نيازى به آن ندارى. (22) 

فقيه بزرگوار، سيد ابن طاووس، صاحب كتاب فتح الابواب به استخاره با كاغذ، اهميت مى‏داد.در قسمت‏هاى پيشين اين كتاب، كه مواردى از استخاره‏هاى عجيب را ذكر كرديم، دو سه نمونه هم از سيد ابن طاووس آورديم كه ايشان با كاغذ، استخاره كرده بود. 

علامه مجلسى (ره) هم مى‏فرمايد: 

«سيد ابن طاووس (ره) در مورد استخاره، به روايت استخاره با رقاع (كاغذها) اعتماد داشت و براى چنين استخاره‏اى آثار عجيب و غريبى ذكر نموده كه خداوند به بنده‏اش عطا كند، و مى‏فرمايد: هر گاه در استخاره با كاغذ، چند بار (سه بار) پشت‏سر هم، افعل (انجام بده) آمد، «خير محض‏» است و اگر پشت‏سر هم، لا تفعل (انجام مده) آمد، شر محض است... (23) 

پى‏نوشت‏ها: 

1.بحار الانوار، ج 91، ص 222. 

2.علامه محمد باقر مجلسى، مفاتح الغيب، تحقيق سيد مهدى رجائى (چاپ دوم: بنياد پژوهشهاى اسلامى آستان قدس رضوى، مشهد، 1369) ص 16- 17.به نقل از: مكارم الاخلاق، ص 322. 

3.مفاتح الغيب، ص 17. 

4.بحار الانوار، ج 91، ص 256. 

5.مكارم الاخلاق، ص 373. 

6.علامه مجلسى، مفاتح الغيب، ص 41، به نقل از: محاسن برقى; ص 598، معانى الاخبار، ص 144- 145; بحار الانوار، ج 91، ص 252; به نقل از فتح الابواب. 

7.مكارم الاخلاق، ص 318. 

8.بحار الانوار، ج 91، ص 252- 253، به نقل از فتح الابواب سيد ابن طاووس. 

9.بحار الانوار، ج 91، ص 254. 

10.مكارم الاخلاق، ص 319. 

11.علامه مجلسى، مفاتح الغيب، ص 34. 

12.همان، ص 34 به نقل از: فروع كافى، ج 3، ص 471; تهذيب الاحكام، ج 3، ص 180; بحار الانوار، ج 91، ص 264 و مكارم الاخلاق، ص 321. 

13.بحار الانوار، ج 91، ص 264، به نقل از فتح الابواب سيد ابن طاووس. 

14.بحار الانوار، ج 91، ص 278. 

15.همان، ص 265. 

16.اصول كافى، ج 2، ص 629. 

17.علامه مجلسى، مفاتح الغيب، ص 42- 43. 

18.بحار الانوار، ج 91، ص 265; مسائل الفاضل المقداد سيورى و اجوبة الشهيد الاول، مجله تراثنا، شماره‏هاى 7 و 8، ص 375. 

19.بحار الانوار، ج 91، ص 241; مفاتح الغيب، ص 44- 45. 

20.مفاتح الغيب، ص 52; بحار الانوار، ج 91، ص 250. 

21.مفاتح الغيب، ص 53 به نقل از: احتجاج طبرسى، ج 2، ص 314. 

22.محمد تقى عبدوس و محمد محمدى اشتهاردى، فرازهاى برجسته از سيره امامان شيعه عليهم السلام، (چاپ اول: انتشارات دفتر تبليغات اسلامى حوزه علميه قم، قم، 1372) ج 2، ص 137 به نقل از: فروع كافى، ج 3، ص 470- 471. 

23.بحار الانوار، ج 91، ص 288; الالفيه و النفليه، شهيد اول (انتشارات دفتر تبليغات اسلامى، قم، بى‏تا) ص 146


چند حكم فقهي درباره استخاره و دعا نويسي

استفتائات مقام معظم رهبري گاهى مشاهده مى شود نوشته هايى كه متضمن معجزات امام رضا عليه السلام هستند با قرار دادن آنها بين صفحه هاى كتابهاى زيارت كه در زيارتگاهها و مساجد وجود دارند، در بين مردم توزيع مى شوند و ناشر آنها هم در زير آنها نوشته است كه هر كس آن معجزه ها را بخواند واجب است آنها را به تعداد خاص بنويسد و در بين مردم توزيع كند تا به حاجت خود برسد، آيا اين مطلب صحيح است؟ و آيا بر كسى كه آنها را مى خواند، واجب است كه به درخواست ناشر عمل نمايد؟ ج:از نظر شرعى دليلى بر اعتبار اين امور وجود ندارد و كسى هم كه آنها را مى خواند ملزم به عمل به درخواست ناشر مبنى بر نوشتن آنها نيست.


 

س 1432: آيا پرداخت و دريافت پول در قبال نوشتن دعا جايز است؟ 
ج:دريافت يا پرداخت مبلغى به عنوان اجرت نوشتن دعاهاى وارده اشكال ندارد. 
س 1433: دعاهايى كه نويسندگان آنها ادعا مى كنند كه در كتابهاى قديمى دعا نقل شده اند، چه حكمى دارند؟ و آيا اين ادعيه از نظر شرعى معتبر هستند؟ مراجعه به آنها چه حكمى دارد؟ 
ج:اگر دعاها از ائمه اطهار آ«عليهم السلامآ» نقل و روايت شده باشند و يا مضامين آنها حق باشد،تبرظ‘ك جستن به آنها اشكال ندارد. همانگونه كه تبرظ‘ك جستن به دعاهاى مشكوك به اين اميد كه از معصوم آ«عليه السلامآ» باشند، اشكال ندارد. 
س 1434: آيا عمل به استخاره واجب است؟ 
ج:الزام شرعى در عمل به استخاره وجود ندارد ولى بهتر است بر خلاف آن عمل نشود. 
س 1435: بنابر آنچه گفته مى شود كه در كارهاى خير نيازى به استخاره نيست. آيا در مورد كيفيت انجام آنها و يا در مورد مشكلات پيش بينى نشده اى كه در خلال انجام آنها ممكن است پيش بيايد، استخاره جايز است؟ و آيا استخاره راهى براى شناخت غيب محسوب مى شود يا اينكه فقط خدا از آن آگاه است؟ 
ج:استخاره براى رفع حيرت و ترديد در انجام كارهاى مباح است ، اعم از اينكه ترديد در اصل عمل باشد يا در چگونگى انجام آن .بنابر اين در كارهاى خير كه در آنها حيرت وجود ندارد، استخاره لازم نيست و همچنين استخاره براى آگاهى از آينده شخص يا عمل نمى باشد.
س 1436: آيا در مواردى مثل تقاضاى طلاق يا عدم آن استخاره با قرآن صحيح است؟ و در صورتى كه شخصى استخاره كند ولى طبق آن عمل نكند، حكم چيست؟ 
ج:جواز استخاره با قرآن يا تسبيح اختصاص به مورد خاصى ندارد، بلكه در هر امر مباحى كه شخص راجع به آن ترديد و حيرت داشته باشد بطورى كه قادر بر اتخاذ تصميم نباشد، مى توان استخاره گرفت و از نظر شرعى عمل به استخاره واجب نيست هر چند بهتر است انسان با آن مخالفت نكند. 
س 1437: آيا استخاره با تسبيح يا قرآن درمسائل سرنوشت ساز مانند ازدواج جايز است؟ 
ج:شايسته است انسان در امورى كه مى خواهد راجع به آنها تصميم بگيرد، ابتدا تأمل و دقت كند و يا با افراد با تجربه و مورد اطمينان مشورت نمايد و در صورتى كه با اين كارها تحيظ‘ر او برطرف نشد، مى تواند استخاره كند. 
س 1438: آيا چند بار استخاره براى يك كار صحيح است؟ 
ج:چون استخاره براى رفع حيرت است، بنابر اين بعد از برطرف شدن حيرت با استخاره اول ، تكرار آن معنى ندارد مگر آنكه موضوع تغيير كند. 
س 1439: گاهى مشاهده مى شود نوشته هايى كه متضمظ‘ن معجزات امام رضا آ«عليه السلامآ» هستند با قرار دادن آنها بين صفحه هاى كتابهاى زيارت كه در زيارتگاهها و مساجد وجود دارند، در بين مردم توزيع مى شوند و ناشر آنها هم در زير آنها نوشته است كه هر كس آن معجزه ها را بخواند واجب است آنها را به تعداد خاص بنويسد و در بين مردم توزيع كند تا به حاجت خود برسد، آيا اين مطلب صحيح است؟ و آيا بر كسى كه آنها را مى خواند، واجب است كه به درخواست ناشر عمل نمايد؟ 
ج:از نظر شرعى دليلى بر اعتبار اين امور وجود ندارد و كسى هم كه آنها را مى خواند ملزم به عمل به درخواست ناشر مبنى بر نوشتن آنها نيست.


استخاره با اینترنت

زمان استخاره به روايتي ازحضرت امام صادق

شنبه : از طلوع خورشيد تا عصر

يكشنبه: از صبح تا ظهر، سپس از عصر تا مغرب

دوشنبه : از سپيده دم تا طلوع خورشيد ، سپس از ظهر تا مغرب

سه شنبه:از صبح تا ظهر ، سپس از عصر تا تاريكي شب

چهارشنبه : از سپيده دم تا تاريكي شب

پنج شنبه: از سپيده دم تا تاريكي شب

جمعه : مثل روز پنج شنبه است

بهتر است كه قبل از استخاره سه بار سوره ي اخلاص (قل هو الله احد) را بخواند و سپس سه مرتبه صلوات بر محمد و ال محمد بفرستد و سپس نيت كرده و به انچه كه مايل است استخاره كند، نيز پسنديده تر آنست كه رو به قبله ، با لباس و بدن پاك و  وضو باشد.

حضرت امام صادق علیه السلام فرمودند:
هرگاه یکی از شما را حاجتی باشد و قصد آن داشته باشی نماز جعفر طیار را بهجا آورد و دعایش را بخواند و چون فارغ شود مصحف را بردارد و نیت کند فرجآل محمد را که ظهور حضرت صاحب الامر است در نزدیکی خواهد شد و بگوید:
" اللهم ان کان فی قضائک و قدرک ان تفرج عن ولیک و حجتک فی خلقک فی عامنا هذا فاخرج لنا آیةمن کتابک نستدل بها علی ذالک"
پس مصحف را بگشاید و هفت ورق بگرداند و از پشت ورق هفتم ده سطر بشمارد ونظر کند به سطر یازدهم که در آنجا امری بر او ظاهر خواهد شد. در آن مطلبیکه برای آن گشوده پس مصحف را بر هم می گذارد و بار دیگر برای حاجت خود قصدمی کند و مصحف مجید را می گشاید و به همان نحو که مذکور شد عمل می نمایدتا حاجت او ظاهر شود.
هرگاه بر یکی از شما کار تنگ شود مصحف را بدست گیرد و عزم کند بر عمل کردنبه آنچه ظاهر شود. پس سوره حمد و سوره توحید و آیه الکرسی و آیه "وَعِندَهُمَفَاتِحُ الْغَيْبِ لاَ يَعْلَمُهَا إِلاَّ هُوَ وَيَعْلَمُ مَا فِيالْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَمَا تَسْقُطُ مِن وَرَقَةٍ إِلاَّ يَعْلَمُهَاوَلاَ حَبَّةٍ فِي ظُلُمَاتِ الأَرْضِ وَلاَ رَطْبٍ وَلاَ يَابِسٍ إِلاَّفِي كِتَابٍ مُّبِينٍ" و سوره انا انزلناه و سوره قل یاایهاالکافرون و سوره قل اعوذبرب الفلق و قل اعوذ برب الناس هریک از اینهارا سه مرتبه بخواند پس متوجه به قرآن مجید وبگوید:
اللهم انی اتوجه الیک بالقرآنالعظیم من فاتحته الی خاتمته و فیه اسمک الاکبر و کلماتک التامات یا سامعکل صوت و یا جامع کل فوت و یا باریء النفوس بعدالموت، یا من تغشاء الظلماتو لاتشتبه الاصوات، اسئلک ان تخبر لی بما اشکل علی به، فانک عالم بکلمعلوم، غیر معلم، بحق محمد و علی و فاطمه و الحسن و الحسین و علی بنالحسین و محمدالباقرو جعفر الصادق و موسی الکاظم و علی الرضا و محمدالجواد و علی الهادی و الحسن العسکری و الخلف الحجة من آل محمد علیه وعلیهم السلام.
پس مصحف را بگشاید و جلالات (نامهای الله در آن ) صفحه را بشمارد و پس بعداز آن، از صفحه دست چپ به همان عدد سطر بشمارد پس به سطرآخر نظر کند که:به منزله وحی است درمطلبی که دارد ان شاء الله تعالی!!

سیدبن طاووس از دعوات خطیب مستغفری نقل کرده که او از حضرت رسول صلی اللهعلیه و آله نقل کرده که فرمودند: هرگاه خواستی تفال بزنی به کتاب اللهعزوجل

پس بخوان سوره اخلاص سه مرتبه

پس صلوات بفرست

بر پیغمبر و آل آنحضرت سه مرتبه

پس بگو:

"اللهم انی تفالت

بکتابک و توکلت علیک

فارنی من کتابک

ما هو مکتوم من سرک

المکنون فی غیبک"

بعد از عمل به نکات ذکر شده روی یکی از لینک های پایین کلیک کنید:

 

استخاره از سایت 1

 

استخاره از سایت 2

 


استخاره توسط سایت دفتر آیت الله صانعی (غیر آن لاین)

 

فال اعداد

يكي  از روشهاي  فال گرفتن “ فال بيني با استفاده از اعدا 1 تا 70 است كه پاسخي مختصر و مفيد براي شما خواهد داشت

روش عمل چنين است كه چشمها را بسته چند نفس عميق و آرام مي كشيد .

آنگاه پس از خواندن سوره حمد “‌آنچه را كه مقصود داريد .

با حضور ذهن نيت كنيد و در همان حال “ يعني با چشمان بسته موس را روي جدول اعداد بگذاريد .

هر عددي كه موس شما به آن اشاره كند فال شماست . کلیک نکنید !..تنها چند ثانیه نشانگر ماوس را روی عدد نگه دارید و مطلب مربوط به ان را مطالعه كنيد...

 

ابتدا نیت کنید

10

9

8

7

6

5

4

3

2

1

20

19

18

17

16

15

14

13

12

11

30

29

28

27

26

25

24

23

22

21

40

39

38

37

36

35

34

33

32

31

50

49

48

47

46

45

44

43

42

41

60

59

58

57

56

55

54

53

52

51

70

69

68

67

66

65

64

63

62

61

 


 

تاریخچه فال درایران

 در ایران و در عصر ماد‌ها و هخامنشی‌ها تا ساسانیان علوم مانند ستاره‌شناسی بابلی و هندی رواج داشت. در اوایل قرن سوم میلادی جادوی هرمسی (منسوب به خدای بزرگی در مصر باستان به نام «سه باروالا») این علوم از 24 رساله در زمینه‌های مختلف گرفته شده بود. اگر چه این علوم یکسره با خرافات آمیخته نبودند، اما نشانه‌هایی از خرافات‌زدگی در آنها دیده می‌شد.


فال چیست؟

 

فال يعني شگون ، به زبان يا به دل نيك آوردن ، پيش بيني خوشبينانه .
در زبان عربي فال به صورت فال و تفأل به كار مي رود . در وضع اوليه ، مراد از آن ، مطلق فال زدن چه نيك و چه بد است ، ولي عرفا" بيشتر به فال نيك اطلاق مي شود و ضد آن ، طيرته يا نظير است ( يعني آواز يا پرواز پرنده اي نظير كلاغ يا جغد را علامت شومي دانستن ) اين كلمه در قرآن مجيد نيز به كار رفته . در فرهنگ عرب ، تفأل سابقه اي كهن دارد . از رسول اسلام (ص) نقل است كه فال را خوش مي داشت و نظير را خوش نمي داشت .
در فرهنگ ايراني نيز مانند عرب و اغلب فرهنگ هاي كهن ديگر ، فال نيك و به سابقه ي كهن دارد .
اين كلمه به انواع و اقسام در شاهنامه به كار رفته است . ايرانيان به فال نيك « مروا » و به فال بد « مرغوا » مي گفتند .
نوعي از فال زدن با گشودن كتاب ، يا سر كتاب باز كردن بود ه كه اين كار بيشتر با قرآن مجيد و ديوان حافظ و مثنوي مولوي مرسوم بوده است . مصحف يا فال به قرآن ، نوعي بارز استخاره است .

فال زدن ، هنوز هم در فرهنگ عامه جهاني زنده است و انواع و اقسام دارد كه مشهور ترين انواع آن
 
كف بيني – فال قهوه – فال تحود و فال ورق است .

نظامي : زبهبود زن فال ، كان سودتوست كه به بود تو اصل بهبود ترست .

در ديوان حافظ چند بار كلمة فال به كار رفته .

از غم هجر مكن ناله و فرياد كه دوش زده هم فالي و فرياد رسي آيد .

رخ تو در دلم آمد مراد خواهم يافت چرا كه حال نيكو در قفاي فال نكوست . 

 


فال میوه

فرض كنيد ظرفى پر از انواع ميوه هاى مختلف جلو شماست. ميوه مورد علاقه تان را برداريد ولى دقت كنيد! ممكن است با انتخاب اين ميوه اسرار و رموز شخصيت شما به سرعت فاش شود. در حقيقت اين تست روانشناسى به سادگى نشان مى دهد كه شخصيت افراد مختلف نسبت به انتخاب ميوه مورد علاقه شان چگونه است


سيب

اگر سيب ميوه مورد علاقه شماست فردى افراطى هستيد كه از روى انگيزه آنى و بدون فكر قبلى كارى را انجام مى دهيد. رك گو هستيد و از مسافرت لذت مى بريد. مى توانيد خيلى خوب رهبرى يك گروه را به عهده بگيريد و كارها را پيش ببريد. اشتياق زيادى براى زندگى كردن داريد كه اين انگيزه شما از نظر اطرافيانتان بی همتاست. 

پرتقال

فردى صبور و پر طاقت هستيد كه اراده تان بسيار قوى است. دوست داريد كارها را به آهستگى ولى بطور جدى انجام دهيد. خجالتى هستيد و نزد اطرافيانتان قابل اعتماديد. شريك زندگى خود را با دقت و تمام احساس قلبى تان انتخاب مى نماييد و از هر گونه مشاجره و ناسازگارى اجتناب مى كنيد

هلو

رفتار دوستانه اى داريد. رك گو و پر حرف هستيد كه به جذابيت شما مى افزايد. رفتار ناشايست ديگران را خيلى سريع مى بخشيد و فراموش مى كنيد. براى رفاقت ارزش زيادى قائليد و رگه هايى از استقلال طلبى و بلند پروازى در شخصيت شما ديده مى شود كه باعث شده شخصى زرنگ و فعال جلوه كنيد. كمال طلب، 

احساساتى، صادق و با وفا هستيد. به هر حال دوست نداريد همه اميال خود را در مقابل ديگران نشان دهيد

گلابي

اگر تمام توجه تان را به كارى معطوف كنيد مى توانيد آن را با موفقيت انجام دهيد. گاهى در انجام كارهايتان بى ثبات و متغير هستيد و مايليد كه از نتايج سعى و تلاش خود خيلى سريع مطلع شويد. از شركت در بحث هاى خوب و مفيد لذت مى  بريد. بيطاقت هستيد و زود هيجان زده مى شويد. با توجه به اينكه به سرعت دوستى هاى خود را بر هم مى زنيد نگهدارى رفقا براى شما چندان ساده به نظر نمى رسد.

گيلاس

اگر گيلاس ميوه مورد علاقه شماست زندگى هميشه برايتان شيرين نيست و اغلب با فراز و نشيب هاى زندگى مواجه مى شويد. به جاى داشتن درآمد جزيى به شيوه اى براى دريافت مقدار زيادى پول فكر مى كنيد. ذهن خلاقى داريد و به دنبال فعاليت هاى خلاقانه هستيد. يك شريك زندگى صادق و باوفا محسوب مى شويد ولى ابراز احساسات برايتان كار ساده اى نيست. خانه شما در حكم پناهگاهتان است و از هيچ چيز به اندازه اينكه در كنار فاميل هاى نزديك و افراد موردعلاقه تان باشيد، لذت نمى بريد.

موز

فردى با محبت، ملايم، خونگرم و دلسوز هستيد. اغلب اوقات از كمبود اعتماد به نفس رنج مى بريد و كمى احساس ترس در شما ديده مى شود. برخى مواقع مردم از اخلاق خوب شما سوءاستفاده مى كنند. شريك زندگى خود را تحت هر شرايطى كه از نظر روحى و جسمى داشته باشيد، مى پرستيد و ارتباطات شما با ديگران در وضعیت متعادلی قرار دارد.

نارگيل

جدى، متفكر و انديشمند هستيد. اگرچه از روابط اجتماعى تان لذت مى بريد ولى در انتخاب شريك زندگى بسيار سخت گير هستيد. در كارهايتان سرسختى و سماجت داريد ولى لزوماً بى پروا نيستيد. زيركى، تيزهوشى و گوش به زنگ بودن از ديگر خصوصيات شخصيتى شماست. بايد مطمئن شويد كه در هر زمينه اى و بويژه از لحاظ شغلى در رأس امور قرار داريد. شريك زندگى شما بايد فرد باهوشى باشد. احساسات در زندگى براى شما مهم است اما به طور حتم همه چیز نیست!

انگور سياه

بطور كلى فرد مؤدبى هستيد. به سرعت عصبانى مى شويد ولى خيلى سريع به حالت اوليه باز مى گرديد. از زيبايى در هر نوع آن لذت مى بريد. فرد محبوبى هستيد شما سرشت خونگرم و سخاوتمندى داريد. ميل زيادى براى زندگى در شما موج مى زند و از انجام هر كارى كه مى كنيم لذت مى بريد. شريك زندگيتان بايد در هیجانات شما سهیم شود و از پیشنهاداتتان لذت ببرد. 


آناناس

به سرعت تصميم مى گيريد و در انجام كارهايتان سريع و چابك هستيد. تغييرات شغلى شما را نمى ترساند كه اين موضوع يكى از برترى هاى شخصيت شماست. توانايى استثنايى در سازماندهى كارهايتان داريد و از حجم زياد وظايف اطرافتان نمى هراسيد. سعى داريد در روابط خود با ديگران متكى به نفس، صادق و درستکار باشید

فال چوب

فال چوب

تاريخچه فال

فال چگونه پيدا شد ؟

 

بشر از زماني كه خود را شناخت و به اين نكته مهم پي برد كه داراي نيروئي فارق العاده بنام فكر است . و به كمك آن مي تواند بر بسياري از محضلات و مشكلات زندگي خود فائق شود در اين انديشه نيز افتاد كه هر طور كه مي تواند در بهبود اوضاع شخصي و خانوادگي خود بكوشد و در اين تصميم زماني واضح كرد مصمم تر شد كه به تدريج دريافت در زندگي مسايلي هم وجود دارد و پيش مي آيد كه نه قدرت بدني قادر به حل آن است و نه نيروي عقلاني و كلوي و حتي راه هاي خلاف و موذيانه نيز نمي توانند كه بر آن مشكلات پيروز شوند . قرن ها بشر متحدن اوليه با اين مشكلات به طرق مختلف دست و پنجه نرم كرد و در هر مورد نيز شكست خورد تا به تدريج اين فكر براي او پيش آمد كه علاوه بر نيروهاي طبيعي و شناخته شده نيروهاي ديگري نيز ممكن است وجود داشته باشند كه او قادر به شناختن آنها و پيدا كردن راه حلي براي مقابله با آنها نيست و ترس از اين نيروها از همان زمان در مخيلة بشر پيدا شد بشر با دشمن مرئي و موجود هر طور كه بود مقابله مي كرد ولي با دشمني كه نا مرئي و نا معلوم است چگونه مي توانست روبرو شود و بجنگد ؟
بشر متمدن آن روزگار كه به حكم اجبار هنوز به درجة رشد فكري امروز نرسيده بود وقتي مي ديد كه با همه نوع بلاهاي ارضي و سماوس كه بر زندگي او و همنوعان او سبوط مي كند و نازل مي شود مي تواند با همان وسايل اوليه اي كه در اختيار داشت مبارزه كند ولي با آن چيزي كه نمي داند چيست و به چشم و گوش و هوش او نيز نمي آيد نمي دانست چه كند . قرن هاي ديگر بر تمدن بشري گذشت بشر در زمينه هاي مختلف به نيروي همان عادل مميزة او از ديگر جانوران يعني فكر و هوش پيروز بهائي يافت . يكا يك مجهولات بر او علوم شدند . و به خاطر همين كشفيات بود كه در جوامع آن روز اين فكر پيدا شد كه عوامل ناشناخته اي هم كه مانع تحقيق خواسته ها و آرزوهاي بشري مي شوند در شمار همان مجهولات هستند و آنها معلوم شده اند اين مجهول نيز بايد معلوم شود . وقتي كه بزرگترين دانشمندان زمان نيز در راه كشف اين مجهول كه هنوز اسمي هم نداشت درمانده و ناتوان شدند گروهي موقع شناس و فرصت طلب نيز پيدا شدند كه تصميم گرفتند با توجه به ازياد روز افزون كساني كه در زندگي روزمره دچار مسايلي مي شوند كه دو محيطة خود آن مسايل را معلول فعاليتهاي همان موجود يا نيرو يا عامل نا موجود فرض مي كردند درصدد بهره برداري از نيازمندان بر آيند و فال و پيش گويي به اين ترتيب به وجود آمد .
 
ما افراد بشر از مورچه و زنبور كمتر نيستيم شما ببينيد كه يك مورچه براي رسيدن به مقصودي كه دارد چند راه را آزمايش مي كند تا بالاخره موفق شود و موفق هم مي شود توسل به فال و فال بين هم يكي از همان راه ها ( بعدي ) است كه بشر امتحان مي كند شايد او را به مقصود برساند .
 

دلايل رجوع به فالگير به ترتيب اهميت عبارتند از :


1- تفريح و سرگرمي

2- مشكلات خانوادگي و زناشويي

3- مسائل عشقي

4- مشكلات مالي ( بيشتر در مورد آقايان صدق مي كند )

نهايتا" نتيجه اي كه حاصل مي شود اين است كه هر چه از زندگي سنتي فاصله گرفته و به زندگي مدرن نزديك مي شويم كه در آن حرف اول در تمام جوانب زندگي را علم و عقل مي زند ، اين اعتقاد كم رنگ تر شده و تعداد مراجعه افراد كم تر و افراد سعي مي كنند با اتكا به قدرت منطق و خرد خود به جنگ مشكلات بروند نه با تكيه بر نيروهاي مافوق الطبيعه و فال و پيشگويي . 

 


 

فال چوب 

فال چوب يكي از قديمي ترين نوع فال بيني است كه آن را به دانيال نبي و سپس به امام جعفر صادق نسبت ميدهند. براي گرفتن اين فال بايد ابتدا چشمها را بسته و سه نفس عميق بكشيد سپس ذهن و فكرتان را به انچه كه مايليد متمركز كرده و نيت كنيد.آنگاه كليك كنيد و اين عمل را سه بار تكرار كرده و حرف به دست آمده از هر بار را كنار هم بنويسيد سپس از جدول شرح فال خود را مشاهده نماييد

بعد از هر بار كليك، نتيجه را پاك كنيد و بعد براي مرتبه ي بعد كليك كنيد و دقت داشته باشيد كه هر

 بار يكي از چهار حرف - آ ، ب ، ج ، د ، مي آيد

 به ترتيب از سمت راست به چپ ،كليك اول ، دوم ، سوم

 

ا د ا

ا ج ا

ا ب ا

ا ا د

ا ا ج

ا ا ب

ا ا ا

ب د ا

ب ا ا

ب ا ب

ب ب د

ب ب ج

ب ب ا

ب ب ب

ج ا ج

ج د ا

ج ج د

ج ج ب

ج ج ا

ج ب ب

ج د ب

د ب ب

د د ب

د ج ج

د ب ج

د د د

د د ا

د ب د

د ج د د ج ب د ج ا ج ب ج

ب ا د

ا ب ب ا ب ج

د ا ا

ج د د ج د ج ب د ب ب د د ج ب د ج ا ب
ا ج ب د ا ج ب ج ا ا ج د ا د ب ا ب د ب ا ج
ب ج ب ا د ج ب ج د ج ا د د ا ب د د ج ج ا ا
ا د د ج ج ج د ا د د ب ا ب ج ج ا ج ج ج ب ا