شل سيلور استاين - پسري كه اسمش سو بود

پسری که اسمش سو*  بود

 سه ساله بودم که پدرم از خانه رفت ،

چیز زیادی برای من ومادرم نگذاشت...

تنها یک گیتار کهنه و یک شیشه  خالی مشروب

از اینکه رفت و دیگر پیدایش نشد سرزنش  اش نمی کنم ،

اما بد ترین کارش این بود که

قبل از رفتن اسم من را گذاشت سو !

خب لابد می دانست که اینکار واقعا مسخره است ،

و چه حرفهای خنده داری ، که از این بابت ، پشت سر آدم می زنند .

انگار که باید در سراسر عمرم با این موضوع در کشمکش باشم .

بعضی دختر ها زیر جلکی به من می خندیدند وعرق شرم بر پیشانیم می نشست ،

بعضی پسر ها هم مسخره ام می کردند و کله شان را داغان می کردم ...

ببین ! برای پسری که نامش سو باشد زندگی کردن چندان کار ساده ای نیست .

البته ، من خیلی سریع قد کشیدم و جان سخت بار آمدم ،

مشتهایم محکم شد و هوشم زیاد .

حالا از شهری به شهر دیگر می روم تا خجالتم را مخفی کنم .

اما با ماه و ستاره ها عهد بسته ام

که همه جا را زیر پا بگذارم

و مردی که این اسم عجیب را رویم گذاشت ، بکشم .

در قلب تابستان ، وقتی با مشقت بسیار به گاتیلنبرگ رسیدم

وگلویم خشک شده بود

فکر کردم در جایی اتراق کنم و چیزی بخورم

در یک رستوران قدیمی در خیابانی گل آلود ،

پشت میزی نشسته بود و با دکمه سر دستش ور می رفت ف

همان سگ کثیفی که اسم سو را بر روی من گذاشته بود .

خب ، این پدر نازنین من است

از روی عکس پاره پوره ای که مادرم داشت  ، متوجه شدم

با آن چشم های شیطنت بار و زخمی که بر گونه داشت  ، شناختمش .

خپله و خمیده قامت و رنگ پریده و مسن بود ،

 نگاهش کردم و به وحشت افتادم ،

گفتم : من سو هستم ! چطوری ؟ همین الآن کله ات را میکنم !

محکم کوبیدم وسط چشمانش

افتاد ، اما در کمال تعجب

برخواست و با یک چاقو تکه ای از گوشم را برید .

یک صندلی بر داشتم و حواله چانه اش کردم

با هم گلاویز شدیم و در وسط خیابان

توی گل و خون و آشغال ، با لگد و چاقو به جان هم افتادیم .

ببین ! من با مردهای قوی تر از خودم هم دست به یقه شده ام ،

اما یادم نمی آید ، چه وقت ،

مثل الاغ لگد میزد و مثل تمساح گاز می گرفت .

می خندید و بد و بیراه می گفت ،

می خواست دست ببرد طرف هفت تیرش

که من زود تر از او دست به کار شدم .

ایستاده بود و به من نگاه میکرد و لبخند می زد .

گفت : دنیا بالا و پایین دارد

اگر کسی بخواهد از پسش بر بیاید ، باید جون سخت باشد .

چون می دانستم که نمیتونم پیشت بمونم و کمکت کنم ،

اون اسم رو روت گذاشتم و رفتم .

می دونستم که یا باید جون سخت بار بیای یا باید بمیری ،

وهمین اسم باعث شد تا تو قوی بشی

گفت : بیخود با من سر شاخ می شی ،

از من متنفری و حق داری من رو بکشی

اگر این کار رو هم بکنی من سرزنشت نمی کنم .

اما باید قبل از مردنم از من تشکر کنی ،

 برای اون همه بد جنسی و جسارتی که در چشمهات موج میزنه

چون من همون کسی هستم که اسمت را گذاشتم سو

نفسم بند آمد و هفت تیرم را انداختم ف

صدا زدم پدر و او هم گفت : پسرم .

و سر انجام تغییر عقیده دادم .

و حالا به او فکر می کنم

هر وقت که کار میکنم و هر وقت که در کاری موفق می شوم .

و اگر پسری داشته باشم ، گمان میکنم اسمش را بگذارم بیل یا جرج !

یا هر اسمی غیر از سو !

برای اینکه هنوز هم از این اسم متنفرم !


* سو (sue)  اسم دختر است.

 

Boy Named Sue

My daddy left home when I was three
And he didn't leave much to Ma and me
Just this old guitar and an empty bottle of booze.
Now, I don't blame him cause he run and hid
But the meanest thing that he ever did
Was before he left, he went and named me "Sue"
Well, he must o' thought that is was quite a joke
And it got a lot of laughs from a' lots of folk,
It seems I had to fight my whole life through.
Some gal would giggle and I'd get red
And some guy'd laugh and I'd bust his head,
I tell ya, life ain't easy for a boy named "Sue"
Well, I grew up quick and I grew up mean,
My fist got hard and my wits got keen,
I'd roam from town to town to hide my shame.
But I made me a vow to the moon and stars
That I'd search the honky-tonks and bars
And kill that man that give me that awful name.
Well, it was Gatlinburg in mid-July
And I just hit town and my throat was dry,
I thought I'd stop and have myself a brew
. At an old saloon on a street of mud,
There at a table, dealing stud,
Sat the dirty, mangy dog that named me "Sue"
Well, I knew that snake was my own sweet dad
From a worn-out picture that my mother'd had,
And I knew that scar on his cheek and his evil eye.
He was big and bent and gray and old,
And I looked at him and my blood ran cold
And I said: My name is "Sue!" how do you do!
Now you gonna die!
Well, I hit him hard right between the eyes
And he went down but, to my surprise,
He come up with a knife and cut off a piece of my ear.
But I busted a chair right across his teeth
And we crashed through the wall and into the street
Kicking and a' gouging in the mud
And the blood and the beer.
I tell ya, I've fought tougher men
But I really can't remember when,
He kicked like a mule and he bit like a crocodile.
I heard him laugh and then I heard him cuss,
He went for his gun and I pulled mine first,
He stood there lookin' at me and I saw him smile.
And he said: Son, this world is rough
And if a man's gonna make it, he's gotta be tough
And I know I wouldn't be there to help ya along.
So I give ya that name and I said good-bye
I knew you'd have to get tough or die
And it's that name that helped to make you strong.
He said: "Now you just fought one hell of a fight
And I know you hate me, and you got the right
To kill me now, and I wouldn't blame you if you do.
But ya ought to thank me, before I die,
For the gravel in ya guts and the spit in ya eye
Cause I'm the son-of-a-bitch that named you "Sue".
I got all choked up and I threw down my gun
And I called him my pa, and he called me his son,
And I come away with a different point of view.
And I think about him, now and then,
Every time I try and every time I win,
And if I ever have a son, I think I'm gonna name him
Bill or George! Anything but Sue!
I still hate that name!

نظرات (0)

هیچ نظری در اینجا وجود ندارد

نظر خود را اضافه کنید.

ارسال نظر بعنوان یک مهمان
پیوست ها (0 / 3)
مکان خود را به اشتراک بگذارید

مطالب مشابه

insert_link

local_library آموزش فال قهوه - قسمت چهارم

insert_link

local_library آموزش فال قهوه - قسمت سوم

insert_link

local_library آموزش فال قهوه - قسمت دوم

insert_link

local_library آموزش فال قهوه - قسمت اول