ز بال سرخ قناری ... هوشنگ ابتهاج

ز بال سرخ قناری

هجوم غرت شب بود و خون گرم شفق 
هنوز می جوشید 
 هنوز پیکر گلگون آفتاب شهید 
بر آن کرانه دشت کبود می جنبید 
هنوز برکه غمگین به یاد می آورد 
پرده رنگی روزی که دم به دم می کاست 
 تو با چراغ دل خویش آمدی بر بام 
 ستاره ها به سلام تو آمدند : سلام 
 سلام بر تو که چشم تو گاهواره روز 
 سلام برتو که دست تو آشیانه مهر 
سلام بر تو که روی تو روشنایی ماست
سلام بر تو که از نور داشتی پیغام 
 تو چون شهاب گذشتی بر آن سکوت سیاه 
توچون شهاب نوشتی به خون روشن خویش
که صبح تازه ز خون شهید خاست 
 ز بال سرخ تو خواندم در آن غغروب قفس
که آفتاب رها گشتن قناری هاست

نظرات (0)

هیچ نظری در اینجا وجود ندارد

نظر خود را اضافه کنید.

ارسال نظر بعنوان یک مهمان
پیوست ها (0 / 3)
مکان خود را به اشتراک بگذارید

مطالب مشابه

insert_link

local_library ماهي سرخ كرده به روش طبخ فرانسوي

insert_link

local_library براي تست رنگ رژ لب آن را ...

insert_link

local_library هنگام رژ زدن، رژي را انتخاب کنيد که ...

insert_link

local_library سناریو ها در پینت بال