هفتمین اختر... هوشنگ ابتهاج

هفتمین اختر

ای دریغا چه گلی ریخت به خاک
چه بهاری پژمرد 
 چه دلی رفت به باد 
 چه چراغی افسرد 
هر شب این دلهره طاقت سوز 
خوابم از دیده ربود 
هر سحر چشم گشودم نگران 
 چه خبر خواهد بود ؟
سرنوشت دل من بود درین بیم و امید 
آه ای چشمه نوشین حیات 
ای امید دلبند 
گرچه صد بار دلم از تو شکست 
هیچ گاه از لب نوشت نبریدم پیوند 
آخر ای صبحدم خون آلود
 آمد آن خنجر بیداد فرود 
شش ستاره به زمین در غلتید 
شش دل شیر فروماند از کار 
 شش صدا شد خاموش
بانگ خون در دل ریشم برخاست 
پر شدم از فریاد 
هفتمین اختر صبح سیاه 
 دل من بود که بر خاک افتاد

نظرات (0)

هیچ نظری در اینجا وجود ندارد

نظر خود را اضافه کنید.

ارسال نظر بعنوان یک مهمان
پیوست ها (0 / 3)
مکان خود را به اشتراک بگذارید

مطالب مشابه

insert_link

local_library هوشنگ ابتهاج - زنده وار

insert_link

local_library هوشنگ ابتهاج - سرای بی کسی

insert_link

local_library کاروان ... هوشنگ ابتهاج

insert_link

local_library احساس ... هوشنگ ابتهاج