جوک جدید 1

یه روز یه پیرمردی عزرائیل رو می بینه که داره از دور میادطرفش. ازترس جونش فرارمی کنه می ره داخل یه مهد کودک کنار بچه ها می شینه شروع می کنه به بیسکویت خوردن. 
عزرائیل میادپیشش ومیگه: داری چیکار می کنی؟ 
پیرمرد با صدای بچه گانه میگه: دارم قاقا میخورم. 
 عزرئیل میگه: پس قاقاتو بخور بریم دَدَر.

نظرات (0)

هیچ نظری در اینجا وجود ندارد

نظر خود را اضافه کنید.

ارسال نظر بعنوان یک مهمان
پیوست ها (0 / 3)
مکان خود را به اشتراک بگذارید

مطالب مشابه

insert_link

local_library قوانين و مقررات بازي تنيس - 1

insert_link

local_library گالری تمبر ایرانی - 1

insert_link

local_library گالری اسکناس های ایرانی - 1

insert_link

local_library نكات طلائي خانه داري 1