نامهای ایرانی به همراه معنی | اسامی ایرانی | حرف گ
- توضیحات
- دسته: اسامی اصیل ایرانی | حرف گ
- بازدید: 675
نامهای ایرانی گ
گابان: یکی از یاران کرد پیامبر اسلام (ص) که به استقبال اسلام رفت
گئومات: نام موبدی بلند پایه در زمان پادشاهی کمبوجیه، پسر کورش بزرگ.
گرد آفرید: پهلوان زاده شده
گردان: پهلوانان، یلان
گرشا: به ر وایت شاهنامه همان کیومرث اولین پادشاه است
گرشاسب: صاحب اسب لاغر، پهلوان ایرانی و جد رستم
گرشین: شعله آبی، نامی کردی برای دختران
گرگین: منسوب به گرگ، پسر میلاد از پهلوانان زمان کیخسرو
گزل: زیبا، نامی ترکمنی است
گشتاسب: صاحب اسب رمنده، پدر داریوش هخامنشی
گشسب: دارنده اسب نر
گشسب بانو: دختر رستم و زن گیو
گل: گیاهان رنگی کوچک که دستمایه شاعرانند
گل آذین: حالت قرار گرفتن گلها روی شاخه ه
گل آرا: آراینده گل
گلاره: تخم چشم، نامی لری
گلاویژ: ستاره شمالی (قطبی)، نام کردی، دختر
گل افروز: فروزنده گل
گلاله: دسته گل
گل اندام: آنکه اندامش مانند گل است
گلاویز: گیاهی برای زینت گل
گلباد: داری بوی گل
گلبار: پرگل، گل افشان
گلبام: گلبانگ
گلبان: نگهدارنده گل
گلبانو: بانوی چون گل
گلبرگ: هر یک از برگهای یک گل، مثل برگ گل
گلبو: معطر، خوشبو
گلبهار: مثل گل بهاری
گلبیز: گل افشان
گلپاره: تکه گل، پارهای از گل
گلپر: برگ گل، پر گل
گلپری: پری همچون گل
گلپوش: پرازگل، پوشیده از گل
گل پونه: کسی که چهره اش به لطافت گل است
گلچین: باغبان، عاشق گل، کسی که گل میچیند.
گلچهر: به زیبایی گل، شبیه گل
گلدخت: دختر گل
گلدیس: به رنگ گل، مانند گل
گلربا: رباینده گل
گلرخ: بسیار زیبا همچون گل
گلرنگ: به رنگ گل، شرابی رنگ
گلرو: زیبا و سرخ رو
گلشن: گلزار و گلستان
گلریز: ریزنده گل
گلزاد: زائیده گل
گلزار: گلستان، جای پرگل
گلسا: مثل گل
گلشید: درخشان چون گل
گلشیفته: شیفتهٔ گل
گلنار: گل انار، شکوفه انار
گلناز: کسی که ناز و غمزه اش مثل گل است
گلنسا: گل بانو، خانم گل
گلنواز: نوازش شده گل
گلنوش: شیرین مثل گل
گلی: مانند گل، قرمز رنگ
گودرز: از پهلوانان عهد کاوس وکیخسرو و یکی از پادشاهان معروف اشکانی
گوماتو: انقلابی زمان مادها که برای براندازی مادها و هخامنشیان قیام کرد
گهر چهر: آنکه چهره اش همچون گوهر است
گوهر ناز: کسی که همچون گوهر نازش گرانبهاست
گیتی: دنیا، جهان، عالم
گیسو: موی بلند زنان
گیلدا: طلا (اسپانیایی)، دختری از تبار گیلک (؟)، بخند (به زبان ترکی)
گیلزاد: زادهٔ گیلان
گیو: پهلوان نامی شاهنامه و پدر بیژن
نظرات (0)