ولتر

بر اثر پشتكار و تلاش ولتر، شكاف عميقى كه قرن هاى متمادى ، مسلمانان و مسيحيان را از هم جدا كرده بود، پر شد و 
اهل كتاب ، بين خود و پيروان حضرت محمد ص نوعى خويشاوندى احساس كردند. او مدت بيست سال درباره اسلام مطالعه و تحقيق نمود و در بيش از سى كتاب خود، پيوسته محمد ص را ستود

 روز بيست و يكم نوامبر سال 1694 ميلادى ، كودكى در پاريس به دنيا آمد، كه او را (((ژان فرانسوامارى ))) نام نهادند..
او ميل زيادى به يادگيرى داشت ، كتابهاى زيادى مى خواند و از همان دوران كودكى شعر مى سرود و به كارهاى ادبى مى پرداخت . با اينكه پدرش اين كارها را به صلاحش ‍ نمى دانست ، ولى او زير بار نمى رفت و بيشترين وقت خود را صرف ادبيات مى نمود.


او تحصيلات مقدماتى را در يكى از مدارس پاريس به پايان رسانيد،  ژان بر خلاف ميل پدر، نويسندگى را پيش گرفت و نام ولتر را براى خود برگزيد. ولتر كه از دوران كودكى ، روح عصيان گرى در نهادش نمايان بود،

در سال 1718 ميلادى ، اولين تراژدى خود را منتشر ساخت .سپس منظومه اى انتقادآميز درباره اعضاء آكادمى و نويسنده اى كه جايزه مقام اول را گرفته بود، سرود و همراه با مقالاتى آكنده از انتقاد و نيشخندى كه در چندين روزنامه مى نوشت ، شهرت فراوانى يافت ، از اينكه در يك مقاله و چند شعر خود، به شدت نايب السلطنه را مورد حمله قرار داده بود، دستگير و زندانى شد.


مدت يازده ماه در زندان بود كه با تلاش دوستان و هوادارانش رهايى يافت .در زندان به قدرى ضعيف شده بود، كه ديگر به آدم شباهت نداشت ، در عين حال از استحكام و مقاومت روحى برخوردار بود.


دو سال بعد، حكومت فرانسه ، ولتر را به عنوان اخلالگر براى بار دوم روانه زندان نمود، اما مدتى نگذشت كه از زندان آزاد گرديد، مشروط بر اينكه خاك فرانسه را ترك نمايد.ولتر ناچار در سال 1726 ميلادى رهسپار انگلستان گرديد و سه سال بعد با كسب اجازه ورود به خاك فرانسه بازگشت .اين نويسنده توانا در سال 1730 مجموعه اى تحت عنوان نوشته هائى چند درباره ملت انگليس منتشر ساخت ، كه مردم فرانسه را سخت تحت تاثير قرار داد.
در سال 1762 ميلادى حوادثى رخ داد، كه ولتر عدالت خواه را بر آشفته ساخت و عليه كليسا و حكومت وقت ، كه با قضاوت هاى دژخيم صفت ، جناياتى را مرتكب مى شدند، برخاست .

ولتر با دفاع از بى گناهانى كه به دست كليسا و حكومت شكنجه شده ، يا به قتل مى رسيدند، كارى كرد كه وجدان مردم اروپا را بيدار ساخت .او با انتشار نامه هاى فلسفى خود، همه سازمانهاى حكومت و كليسا را به انتقاد مى گرفت و بى پروا خرافات و جنايات آنان را رو مى كرد.به مسيحيت متعصب مى تاخت ،

نابكارى هاى آنان را آشكار مى نمود، به ستمكاران يورش مى برد و اما تعجب اينجاست كه در وراى اين نبردها و ستيزها، ولتر ديگرى نهفته بود، ولترى نوعدوست و نوعپرور و مسلمان !!


روح جستجوگر ولتر، او را بر آن داشت كه به مطالعه اسلام نيز قناعت ننمايد و بكوشد تا مسلمانان را از نزديك ببيند و با آنان درباره اسلام گفتگو كند. ولتر مشاهدات خود را در اين باره چنين شرح مى دهد:


در بورس لندن ، پيروان محمد (ص ) را ديدم كه با يهوديان و مسيحيان چنان رفتار مى كردند، كه گوئى از يك دين بودند و با هم هيچ اختلافى نداشتند.
مسلمانان به كسى بى دين مى گفتند كه ادعاى ورشكستگى نمايد و ديون خود را نپردازد.


ولتر آرزو داشت كه زبان عربى را فرا گيرد، تا بتواند مستقيما به متون اصلى اسلام مراجعه نمايد و آئين اسلام را از خلال روايات و آيات بشناسد.او با گانى يه استاد زبان اسلامى دانشگاه آكسفورد آشنا شد و آن چنان در مطالعه و تحقيق دين اسلام غرق گرديد، كه حتى در انجام وظائف اجتماعى خود و ارتباط با دوستانش قصور مى ورزيد.

ولتر از مجموعه مطالعاتش چنين نتيجه مى گيرد كه دين اسلام ، نه تنها شيطانى نيست ، بلكه بر خلاف گفته متعصبين مسيحى ، منطق بر موازين عقلى مى باشد و به دين مسيح بسيار نزديك و از نظر تاريخى تكامل يافته تر هم هست .


 


بر اثر پشتكار و تلاش ولتر، شكاف عميقى كه قرن هاى متمادى ، مسلمانان و مسيحيان را از هم جدا كرده بود، پر شد و اهل كتاب ، بين خود و پيروان حضرت محمد (ص ) نوعى خويشاوندى احساس كردند.


ولتر در يكى از آثارش ، با خدا چنين سخن مى گويد:
(((پروردگارا! اى خدائى كه به درگاهت پناه آورده ام ! از فراز آسمان ها، صداى نالان و صميمانه ام را بشنو، كه بى دينى من ، نبايد تو را ناپسند افتد. اينان تو را ستمكار مى دانند، ولى من در تو خدائى مهربان مى جويم . من مسيحى نيستم ، زيرا مى خواهم تو را بهتر دوست داشته باشم .)))


او مدت بيست سال درباره اسلام مطالعه و تحقيق نمود و در بيش از سى كتاب خود، پيوسته محمد (ص ) را ستود و فضيلت نوعدوستى و آسان گيرى پيروان او را و سادگى و بى پيرايگى مسلمانان واقعى را تبليغ كرد و با خشمى جنون آميز عليه تثليت مسيحيت و تعصب پيروانش مبارزه نمود، زيرا اسرار مسيحيت را مغاير موازين عقلى مى دانست و اصول دين اسلام را مطابق با موازين عقلى و جوابگوى فطرت خداشناسى انسان ها مى دانست .


ولتر افسانه هاى ضد اسلامى مسيحيان را براى هميشه به خاك سپرد و بالاخره پس از يك عمر پرماجرا، روز سى ام ماه مه سال 1778 ميلادى در 85 سالگى چشم از جهان فرو بست .


بيش از چند سال نگذشته بود، كه انقلاب كبير فرانسه در گرفت ، انقلابى كه ولتر، يكى از آتش افروزان آن بود. انقلابيون در سال 1791 ميلادى ، جسد ولتر را از خارج پاريس آوردند و بر روى ويرانه هاى زندان باستيل ، كه روزگارى ولتر در آن محبوس بود، نهادند.


از آثار مهم و متعدد ولتر مى توان ، كتاب هاى (((كانديد ميكرو  مگاس )))،(((نامه هاى فلسفى ))) و (((تاريخ جديد تمدن ))) را نام برد.

نظرات (0)

هیچ نظری در اینجا وجود ندارد

نظر خود را اضافه کنید.

ارسال نظر بعنوان یک مهمان
پیوست ها (0 / 3)
مکان خود را به اشتراک بگذارید