کودکی ها ... قیصر امین پور

کودکی ها

کودکی هایم اتاقی ساده بود 
قصه ای ، دور ِ اجاقی ساده بود 
شب که می شد نقشها جان می گرفت 
روی سقف ما که طاقی ساده بود 
می شدم پروانه ، خوابم می پرید 
خوابهایم اتفاقی ساده بود 
زندگی دستی پر از پوچی نبود 
بازی ما جفت و طاقی ساده بود 
قهر می کردم به شوق آشتی
عشق هایم اشتیاقی ساده بود 
ساده بودن عادتی مشکل نبود 
سختی نان بود و باقی ساده بود