برخورد
- توضیحات
- دسته: نيما يوشيج
- بازدید: 456
نوري به زمين فرود آمد:
دو جا پا بر شن هاي بيابان ديدم.
از كجا آمده بود؟
به كجا مي رفت؟
تنها دو جا پا ديده مي شد.
شايد خطايي پا به زمين نهاده بود.
***
ناگهان جا پاها براه افتادند.
روشني همراهشان مي خزيد.
جا پاها گم شدند،
خود را از روبرو تماشا كردم:
گودالي از مرگ پر شده بود.
و من در مرده خود براه افتادم.
صداي پايم را از راه دوري مي شنيدم،
شايد از بياباني مي گذشتم.
انتظاري گمشده با من بود.
ناگهان نوري در مرده ام فرود آمد
و من در اضطرابي زنده شدم:
دو جاپا هستي ام را پر كرد.
از كجا آمده بود؟
به كجا مي رفت؟
تنها دو جا پا ديده مي شد.
شايد خطايي پا زمين نهاده بود.
*****