نام اصیل ایرانی |فارسی|پسر|حرف ش
- توضیحات
- دسته: اسامی اصیل ایرانی | حرف ش
- بازدید: 821
اسم پسر فارسی شروع شونده با "ش"
ردیف |
نام فارسی |
معنی اسم |
1 | شابرزین | شاه برزین |
2 | شابهار | نام دشتی در نواحی کابل |
3 | شاپور | شاه پور، پسر شاه، شاهزاده، از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاوری گرانمایه و بارسالار فریدون پادشاه پیشدادی، همچنین نام چندتن از پادشاهان و پهلوانان ایرانی در شاهنامه |
4 | شادان برزین | نام دانشمندی از مردم توس |
5 | شادان هرمز | مرکب از شادان ( شاد) + هرمز اهورامزدا یا خدا |
6 | شادبه | بهترین شادی |
7 | شادتگین | شاد(فارسی) + تگین(ترکی) پهلوان شاد، از امیران دربار خوارزمشاه |
8 | شادکان | کامیاب، کامروا، خوشحال، شادمان، نام برادر فریدون پادشاه پیشدادی بنا به روایتی |
9 | شادمان | خوشحال، مسرور، نام برادر شیرویه، پسر خسروپرویز پادشاه ساسانی |
10 | شادیار | شاد و خوشحال |
11 | شارویه | شیرویه |
12 | شاور | شاپور، شاه پور، پسر شاه، شاهزاده، از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاوری گرانمایه و بارسالار فریدون پادشاه پیشدادی، همچنین نام چندتن از پادشاهان و پهلوانان ایرانی در شاهنامه |
13 | شاوران | از شخصیتهای شاهنامه، نام پدر زنگه پهلوان ایرانی در دوره کیکاووس پادشاه کیانی |
14 | شاوگ | نام پادشاه کوشان در زمان خسروپرویز پادشاه ساسانی |
15 | شاه برزین | نام شخصی در وندیدا (بخشی از اوستا) |
16 | شاه بهرام | نام بهرام گور پادشاه ساسانی و همچنین پادشاه کشمیر |
17 | شاه پر | شهپر |
18 | شاه سرور | نام پسر شاه سرو پادشاه کشمیر |
19 | شاه موبد | شوهر ویس در منظومه ویس و رامین |
20 | شاهباز | شهباز |
21 | شاهپور | شاپور |
22 | شاهدیس | مانند شاه |
23 | شاهرخ | آن که چهره ای با هیبت و شکوه چون شاه دارد ، نام پسر امیرتیمور پادشاه تیموری |
24 | شاهروز | نام پسر شاه بهرام پادشاه کشمیر |
25 | شاهسار | نام یکی از شاعران دربار سامانیان |
26 | شاهفور | شاپور |
27 | شاهقلی | شاه(فارسی) + قلی(ترکی) غلام شاه، نام نقاش معروف ایرانی در زمان صفویه |
28 | شاهک | شاه کوچک، از شخصیتهای شاهنامه، نام یکی از بزرگان و مشاوران دربار هرمز پادشاه ساسانی |
29 | شاهکار | کار شاهانه، برجسته، ممتاز |
30 | شاهو | آن که چون شاه بزرگ و شکوهمند است |
31 | شاهوش | آن که چون شاه بزرگ و شکوهمند است |
32 | شاهوی | از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر هفتواد یکی از پهلوانان دوران اردشیر بابکان پادشاه ساسانی، نام یکی از راویان شاهنامه |
33 | شاهویه | نام در برزویه دانشمند ایرانی، مترجم کلیله و دمنه |
34 | شاهیار | یار سلطان ، ملازم شاه |
35 | شاهین | پرنده شکاری |
36 | شایان | سزاوار، شایسته، ممکن، مقدور، نام زیبای فارسی |
37 | شایگان | مرد بزرگ - شایسته و شایان |
38 | شایورد | شادورد |
39 | شبان | چوپان، گله بان |
40 | شباویز | مرغ حق |
41 | شراکیم | نام یکی از سپهبدان مازندران |
42 | شروان | نام سرزمینی در جنوب شرقی قفقاز |
43 | شعیا | اشعیا ، نام یکی از پیامبران بنی اسرائیل که نسبش به سلیمان نبی می رسد. |
44 | شغاد | از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر زال و برادر رستم پهلوان شاهنامه که رستم را با حیله و نیرنگ به قتل رساند |
45 | شفروه | نام یکی از خاندانهای مشهور اصفهان |
46 | شکیب | تحمل، بردباری، آرام و صبر |
47 | شماخ | از شخصیتهای شاهنامه، نام شاه سوریان و از دلاوران ایران در زمان کیخسرو پادشاه کیانی |
48 | شماساس | از شخصیتهای شاهنامه، نام سالاری بزرگ و برگزیده در سپاه توران زمان افراسیاب پادشاه تورانی |
49 | شمیران | از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاوری تورانی و جزو سپاه پیران ویسه در زمان افراسیاب تورانی |
50 | شنتیا | فاتح پیروز از القاب حضرت علی |
51 | شنطوس | از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاوری ایرانی در درگاه خسروپرویز پادشاه ساسانی |
52 | شنگان | از شخصیتهای شاهنامه و از بزرگان ایرانی در زمان یزگرد پادشاه ساسانی |
53 | شنگل | شوخ، از شخصیتهای شاهنامه، نام شاه هند و جزو سپاهیان افراسیاب تورانی |
54 | شه موبد | شاه موبد |
55 | شهباز | شاه باز نوعی باز سفید رنگ و شکاری |
56 | شهبال | بزرگترین پر پرنده |
57 | شهبان | برادر زرین ملک در داستان ملک بهمن |
58 | شهبد | شهبد (به ضم ب) مرکب از شه(شاه) + بد(صاحب،خداوند)؛ترکیب مرخم و به معنای شاه بزرگ و صاحب اختیار است |
59 | شهداد | داده شاه، نام بخشی از شهرستان کرمان، نام رودی در کرمان |
60 | شهرآزاد | نام یکی از پادشاهان ساسانی |
61 | شهرآگیم | حاکم شهر، نام یکی از سپهسالاران مازندران |
62 | شهراد | شاه بخشنده |
63 | شهرام | شاه شاد و خوشحال |
64 | شهران | از شخصیتهای شاهنامه، نام یکی از خردمندان ایرانی در زمان یزدگرد پادشاه ساسانی |
65 | شهربان | حاکم شهر |
66 | شهرتاش | شهر(فارسی) + تاش(ترکی) همسایه و همشهری |
67 | شهرخ | شاهرخ |
68 | شهرخواست | نام روستایی در نزدیکی شیراز، نام یکی از سرداران طبرستان |
69 | شهرداد | نام قدیم شهر اهواز |
70 | شهرزاد | زاده شاه |
71 | شهرسپ | از شخصیتهای شاهنامه، نام وزیر طهمورث که مردی دانا و پارسا بود و شاه را به نیکی راهنمایی می کرد |
72 | شهرگان | شهری، اهل شهر |
73 | شهرگیر | فاتح شهر، از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاوری ایرانی و سالار اردشیر بابکان پادشاه ساسانی |
74 | شهرو | آن که چهره ای چون چهره شاه دارد ، نام یکی از اعیان ایرانی در زمان یزگرد پادشاه ساسانی |
75 | شهروان | شهربان، نگهبان شهر |
76 | شهرود | نهر و رودخانه بزرگ، نام سازی |
77 | شهروز | شاه روزگار یا داری بخت و روز شاه، نام سازی، نام شهری که خسروپرویز پادشاه ساسانی بنا کرد |
78 | شهروین | شهنام ، از نامهای باستانی |
79 | شهریار | پادشاه، شاه، فرمانروا، حاکم، از شخصیتهای شاهنامه، نام یکی از چهار پسر شیرین و خسروپرویز پادشاه ساسانی |
80 | شهرین | نام یکی از نجبای ایرانی در زمان ساسانیان |
81 | شهریور | نام ماه ششم از سال شمسی، نام فرشته نگهبان آتش، نام روز چهارم از هر ماه شمسی در ایران قدیم |
82 | شهسان | مانند شاه ، شاهوار ، دارای جلال و شکوه شاهانه |
83 | شهفور | شه(فارسی) + فور(معرب پور) ، شاهپور پسر شاه، شاهزاده |
84 | شهمردان | نام پسر ابولخیر، اخترشناس و ریاضیدان ایرانی |
85 | شهمیر | مخفف شهمیرزاد شهری در استان سمنان ، مرکب از شه مخفف شاه بعلاوه میر مخفف امیر ، سلطان و فرمانروا |
86 | شهنام | دارای نام شاهانه |
87 | شهنوش | مرکب از شه ( شاه) + یاد( عسل) |
88 | شهیاد | مرکب از شه ( شاد) + یاد( خاطره) |
89 | شهیار | یاور و کمک کننده شاه، نام یکی از دانشمند زرتشتی در قرن یازدهم یزگردی |
90 | شیانا | پاداش دهنده جزا دهنده مرکب از شیان (جزا و پاداش) + الف فاعلی |
91 | شیداب | نام حکیمی که خاک را خدا می دانست، برساخته فرقه آذرکیوان است |
92 | شیدرنگ | نام پهلوانی دانشمند و فاضل، برساخته فرقه آذرکیوان است |
93 | شیدسب | از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر گشتاسپ پادشاه کیانی |
94 | شیدوش | از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاوری جنگاور در دربار فریدون پادشاه پیشدادی، نیز نام پسر گودرز پهلوان ایرانی |
95 | شیرآزاد | از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاوری تورانی در زمان رستم هرمزان سردار ساسانی |
96 | شیراک | نام پدر هرمزد، کندهکار کتیبه کعبه زرتشت |
97 | شیران | از شخصیتهای شاهنامه، نام یکی از دلاوران ایرانی در زمان خسروپرویز پادشاه ساسانی |
98 | شیرخون | از شخصیتهای شاهنامه، نام مرد زابلی و راهنمای بهمن پسر اسفندیار تورانی به شکارگاه رستم پهلوان شاهنامه |
99 | شیرزاد | زاده شیر، شجاع، طبق بعضی از نسخه های شاهنامه نام جارچی انوشیروان پادشاه ساسانی، اسم زیبای پسرانه |
100 | شیرزیل | از شخصیتهای شاهنامه، نام پهلوانی ایرانی در زمان خسرو پرویز پادشاه ساسانی |
101 | شیرو | از شخصیتهای شاهنامه، و بنا به بعضی از نسخه های شاهنامه، نام یکی از پسران گشتاسپ پادشاه کیانی |
102 | شیرو | شیرویه |
103 | شیرویه | شکوهمند و صاحب شأن و شوکت، شجاع و دلیر، نام چندتن از شخصیتهای شاهنامه از جمله نام پسر خسروپرویز پادشاه ساسانی |
104 | شیوه | راه روش |
نظرات (0)