رابطه

رابطه

کارگردان: پوران درخشنده

فیلم نامه نویس: پوران درخشنده

مدیر فیلم برداری: فرهاد صبا

طراح صحنه: المیرا صباحی،‌فرشته گرجی

عکس: محمد اسعد نقش بندی

تدوین گر: روح الله امامی

موسیقی: کامبیز روشن روان

طراح گریم: فرهنگ معیری

بازیگران: پرویز پور حسینی، خسرو شکیبایی، پوراندخت مهیمن، منتیژه آقایی، مهری ودادیان، سامی تحصنی، حسین محب اهری،‌علی زرینی

تهیه کننده: امیر سلطانزاده

محصول:‌شبکه اول صدا و سیما

سال ساخت: 1364

 

خلاصه داستان:

ناصر، نوجوانی ناشنوا و لال قادر به ایجاد رابطه با اطرافیان خود نیست. پدر و خواهرش به او بی توجه اند و دل سوزاندن مادر به حال او بی فایده است. ناصر تحت فشار اطرافیان و خانواده از همه کس و همه چیز دلزده است، اما پس از آن که معلمش او را در عدم برقراری رابطه با اطرافیان مقصر می داند به خود می آید. سرانجام پس از آنکه تا حدودی قدرت تکلم می یابد با دسته گلی به دیدار معلم می رود.

زنگ ها

زنگ ها

کارگردان: محمد رضا هنرمند

فیلم نامه نویس: محسن مخملباف

مدیر فیلمبرداری: همایون پایور

طراح صحنه: ایرج رامین فر

عکس: عباس تکین

تدوین گر: منوچهر اولیایی

موسیقی: علی غلامعلی

بازیگران: محمد کاسبی، رضا چراغی، اسماعیل سلطانیان، ابراهیم آبادی، احمد زینال زاده

محصول: حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی

سال ساخت: 1364

زمان: 88 دقیقه

 

خلاصه داستان :

در شهری نامعلوم شهروندان به وسیله تلفن از سوی شخص یا اشخاص ناشناس به مرگ تهدید می شوند.

تهدید شدگان یکی پس از دیگری با طرزی مرموز به قتل می رسند. تحقیقات پلیس راه به جایی نمی برد و قتل ها به رغم تدابیر شدید امنیتی در زمان تعیین شده رخ می دهد. خبرنگار روزنامه ورشکسته و کم تیراژ شهر از قتل های رخ داده و قتل های در شرف وقوع گزارش تهیه می کند، گزارش ها تیراژ روزنامه را بالا می برد.

کار مرده شور شهر که لباس و اشیاء قیمتی مقتولان را می دزدد نیز بالا می گیرد. که دیگر به کفن و دفن مرده ها نمی رسد. پلیس که به همه مظنون است نمی تواند از ادامه جنایات جلوگیری کند، سرانجام خبرنگار روزنامه که گزارش جنایتها را تهیه می کند نیز کشته می شود و باز هم سرنخی از قاتل به دست نمی آید.

زیر باران

زیر باران

کارگردان: سیف الله داد

فیلم نامه نویس: سیف الله داد

مدیر فیلمبرداری: بهروز افخمی

طراح صحنه:‌فرهاد پیلتن

تدوین گر: مهرزاد مینویی، احمد مرادپور

موسیقی: کامبیز روشن روان

طراح گریم: فرامرز بهرام پور، ناهید طلوع

بازیگران: نسرین پاک خو، مهری مهرنیا، خسرو شایسته، شیده، آتش تقی پور، بهروز افخمی

تهیه کننده: یوسف سید مهدوی

محصول: شبکه اول سیما

سال ساخت: 1364

زمان: 138 دقیقه

 

خلاصه داستان :

سماواتی حقوق عقب افتاده سه ماه خود را پس از دریافت از حسابداری گم می کند و برنامه های او برای پرداخت اجاره معوقه آپارتمان و هزینه روزمره زندگی نقش بر آب می شود. همسرش قصد فروش طلای اندک خود را دارد، اما مردی به سماواتی اطلاع می دهد که پول او را یافته است. سماواتی در ملاقات با مرد به خاطر می آورد که او همان کسی است که در بحبوحه انقلاب پول گم کرده اش را سماواتی به او بازگردانیده.

سامان

سامان

کارگردان: احمد نیک آذر

فیلم نامه نویس: احمد نیک آذر، معصومه ذبیری

مدیر فیلمبرداری: قدرت الله احسانی

طراح صحنه: منوچهر عبدالله زاده

عکس: شاپور امینی

تدوین گر: قدرت الله احسانی

موسیقی: شریف لطفی

طراح گریم: حمید حمزه

بازیگران: اکبر زنجانپور، پوراندخت مهیمن،  احمد عباس قلی،  میر صلاح حسینی،  پریدخت اقبال پور، محمد شیری، شاپور بخشایی، رحمان مقدم، سیروس اعوانی

محصول: هدایت فیلم

سال ساخت: 1364

زمان: 97 دقیقه

خلاصه داستان:

احمد صفاجو، کارمند حسابداری یک کارخانه و همسرش متوجه ضعف بینایی پسرشان سامان می شوند. پزشک متخصص بیماری سامان را نتیجه یک غده مغزی می داند که باید در خارج از کشور جراحی شود. پدر از عهده تامین هزینه سفر و درمان بر نمی آید و همسرش او را سرزنش می کند. در این میان پژمان، مدیر اخراجی کارخانه، احمد را بر می انگیزد تا در ربودن پولهای کارخانه او را یاری دهد. احمد می پذیرد، اما پس از تحویل گرفتن پول ها پشیمان می شود و پژمان و دار و دسته اش را گرفتار قانون می کند. خوش رفتار، مدیر کارخانه، پس از اطلاع از اقدام احمد و بیماری سامان با تحویل چکی به احمد برای رفع مشکل او اقدام می کند

سمندر

سمندر

کارگردان: محمود کوشان

فیلم نامه نویس: جواد بازیاران

مدیر فیلمبرداری: رضا بانکی

عکس: اصغر بانکی

تدوین گر: ایرج گل افشان

موسیقی: ناصر چشم آذر

طراح گریم: اصغر همت

بازیگران: فرامرز قریبیان، ولی شیر اندامی، عطاءالله زاهد، ثریا حکمت، پروین سلیمانی، محمد شمس

تهیه کننده: اصغر بانکی

محصول: سازمان سینمایی سپاهان

سال ساخت: 1364

زمان: 120 دقیقه

 

خلاصه داستان:

دو ارباب به نامهای فرخان و صولت برای تصاحب چراگاه منطقه با هم ستیز دارند. آن دو با اجیر کردن اسب سواران ماهر هر بار در مسابقه های دوره ای که برای تصاحب چراگاه برگزار می شود، شرکت می کنند.

سلمان با اسب تندرویی به نام تندر برای فرخان می تازد و صولت سوارکاری به نام یارسلطان از پایتخت می آورد. با توطئه صولت، سلمان، سوارکار فرخان از اسب به زیر می افتد و مجروح می شود و سوار کار خود او نیز بر اثر غفلت زیر سم اسبها از هوش می رود. در مسابقه بعد فرخان سوارکار دیگری به نام آرتاق را به خدمت می گیرد و سلمان که بر اثر گوشه کنایه های مردم و داور پیر مسابقات، حکمت بابا، به خود آمده است پسر خود سمندر را برای شرکت در مسابقه آموزش می دهد. سمندر از سوی مردم با اسب پسر بی بی که به دست افراد خان کشته شده است در مسابقه شرکت می کند. فرخان و صولت، که شکست خود را حتمی میدانند اسب را می دزدند، سمندر نیز ناپدید می شود.  مسابقه شروع می شود و سمندر و اسب با تاخیر در مسابقه شرکت می کنند و پیروز می شوند.

فرخان، که به خشم آمده است اسب خود تندر را با تیر هلاک می کند و مردم عصبانی به آنان حمله می کنند.